تست

تست

در تبليغ، مسايل مادّى را نفى نكنيد

در تبليغ، مسايل مادّى را نفى نكنيد؛ بلكه برترى معنويات را مطرح كنيد. «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ»

تفسیر نور، سوره جمعه

من مالک غم‌هایم هم نبودم!

یه جا خوندم نوشته بود:« من از تمام دنیا، مالک غم های خودم هستم!» راستش منم اولش تایید کردم این حرف رو تو ذهن خودم…

ولی الان داشتم به این حرف فکر میکردم، دیدم من مالک غم‌های خودم هم نیستم، چون خدای من هست که این غم‌ها را از من میگیره و می بره… من مالک شادی‌های خودم هم نیستم، چون باز خدای من هست که این شادی رو هم میگیره و می بره! (یا من اضحک و ابکی)

گفتم شاید، مالک اعمال زشتم هستم، اما مالک اونها هم نبودم، چون این خدا بود که مبدل السیئات بالحسنات و مقیل العثرات بود.

من مالک اعمال خوبم هم نبودم، چون شاید اصلا اینقدر خلوص نداشتم که به عنوان اعمال خوب ثبت بشه، شاید هم ثبت شده ،بعدا کاری کردم که پاک شده. 

خلاصه اینکه در این دایرهء دَوَران «امر بین الامرین» و اختیار نیم‌بند، من مالک نبودم و نیستم و نخواهم بود، ولی ای خدای من! تو تنها مالک «هستی» هستی!  و خوب خدایی هستی و خوب خدایی میکنی! دستم را که تا الان گرفتی، محکم تر بگیر و رهایم نکن! ای مهربان من!ای خدای مهربان ماه رجب!

روز مادر مبارک

حينَ كَانَتِ الْأَيامُ تهدِمُني

كانت أمي عَلَي مُصَلاها تبنيني

وقتی روزگار مرا ویران میکرد

 مادرم بر جا نمازش مرا بنا می کرد…

اَلرَّفِيقَ ثُمَّ اَلطَّرِيقَ یا مهم بودن همسفر! مساله این است!

اخیرا کلیپ کوتاهی از یکی از بازیگران مطرح سینمای جهان، برد پیت میدیدم. برد پیت داشت از دیداری می گفت که توانسته بود، زندگیش را به کلی تغییر بده. این دیدار با دیوید فینچر (فیلمساز امریکایی) بود که بعد از این دیدار، زندگی برد پیت در مسیر تازه ای قرار میگیره و اونو به سمت دنیای حرفه ای بازیگری سوق میده. برد در ادامه حرفهاش نکته جالبی را مطرح میکنه: اینکه افرادیکه ما به اونها وصل میشیم اهمیت زیادی دارن و اثر مهمی بر زندگی ما میذارن. بعد اون در ادامه این نکته را میگه: نه مسیر سفر مهمه، نه مقصد، بلکه همسفر هست که اهمیت بالایی داره. 

البته منابع دینی ما سرشار از این نکات نغز هست. مثلا در روایت مشهوری از حضرت رسول (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) آمده که : اَلرَّفِيقَ ثُمَّ اَلطَّرِيقَ. اول همراه و رفیقت را انتخاب کن و بعد پای در راه بذار.اگر ما زندگی انسان را سفر در نظر بگیریم که همینطور هم هست ( يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ) و مرحوم مصباح یزدی تعبیر جالبی در این زمینه داره که میگه:معناى یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ: مى تواند این باشد كه زندگى ما یك سفر است. در عالمى واقع شده ایم كه ذاتش عین حركت است.» و با کنار هم گذاشتن کلام نورانی حضرت رسول و آیه کریمه و در آخر اشارت زیبای مرحوم مصباح، مسافر بودن ما در این عالم به خوبی روشن میشه و البته که هر سفری، همسفری هم داره که ما در هر مرحله ای از زندگیمون، بنا به شرایط مختلف، اجبارا یا اختیارا، با افرادی به عنوان همسفر طولانی مدت یا کوتاه مدت، ملاقات میکنیم و همراه میشیم.

خلاصه اینکه دیدن این کلیپ چند ثانیه ای باعث شد زندگی خودم را تا الان از نظرم رد کنم و ببینم که با چه آدمهایی برخورد داشتم: خوب یا بد یا خاکستری/ مثبت یا منفی/عالم یا جاهل یا معاند/و …؛ اما اگه بخوام روی یه قسمت از این مسیر فوکوس کنم، روی قسمت ورودم به حوزه زوم میکنم. فرصتی که تونستم دوباره ادامه تحصیل بدم، البته در سطح بالاتری. ورود به حوزه برام، مصادف شد با آشنایی با آدمهایی که علاوه بر تلاش در بعد معنوی زندگی، به بعد علمیشون هم اهمیت میدادند. اساتیدی را در این مسیر دیدم که آرزو میکردم، زودتر از این با اونها آشنا می شدم. اونا همسفرها و همراههای خوبی بودن و هستن. آشنایی با اونها بُعد دیگه‌ای از زندگی را برای من باز کرد. تلاش علمی و معنوی همسفران حوزوی، برای من رهاوردی از جنس آرامش، افق بلند و دید گسترده به جهان داشت. آشنایی که باعث ورود جدی من به عرصه پژوهشگری و انس با قلم و نوشتن شد که میتونم بگم از مهمترین برکات این همسفری بوده که خب الحمدلله ادامه داره.

و سخن اخر اینکه، در هر صورت همین همسفرها هم، رزقی از جانب خداوند هستند. امیدوارم خداوند ارزاق این چنینی را برای ما وافر قرار بده و ما را شکر گذار این ارزاق قرار بده. 

ادامه »