رهگذر کوی دوست
خداوند، در قلوب پاک، ذهنهای روشن و عملهای صالح ظاهر میشود.
خداوند، در قلوب پاک، ذهنهای روشن و عملهای صالح ظاهر میشود.
پنجشنبه 98/12/15
سلام عزیزترین مولا…
سلام دلبر شیرین اهل بیت…
نمیدانم چگونه برایت بنویسم…
آقازادهی امام حسین، امروز روز میلاد توست…
داشتم فکر می کردم، که اگر بی رحمها اجازه می دادند، اقلا چند سال بیشتر، در این دنیا زندگی می کردی و قد میکشیدی و حرف می زدی و خواهران بیشتر دور سرت میچرخیدند…
شاید دل مادرت رباب اینقدر نمی سوخت…
آخر تو عصای پیری پدر بودی، ته تغاری حسین…
حرف زدن درباره ات حتی در روز میلادت، ختم به روضه است…
بابالحوایج کوچک حسین، با دست های کوچکت، گره های بزرگ عالم را بگشا، گره ظهور مهدی را، گره بیماران را،…
دخیلم به قنداقهی خونینت…
می روی قدری آرامتر …???
یکشنبه 98/12/11
سلام اسفندجان! اسفند عزیز، چقدر من تو رو دوست داشتم(البته هنوزم دوستت دارم)… یاد شور و شوقی که تو برامون میآوردی، بخیر.. چقدر بازارها شلوغ پلوغ می شد، صدای دستفروشها، اشتیاق مردم برای خرید، خونه تکونی هامون… هر چند در هر جای کشور عزیزمون، اسفند ماه زیبایی خودش رو داره؛ ولی می خوام یکم از اسفند ماه گیلان بگم…. اسفند گیلان، پر از بوی بهاره … از بازارچه محلی که با نزدیک شدن به شب چهارشنبهسوری پر میشد از فروشنده هایی که هر کدوم یه چیزی می فروختند :ماهی سفید، سبزی محلی،سوروسات سفره هفت سین، گل های بنفشه چیده شده،شاخه های درخت همیشه جوان، انواع لباس و پوشاک و …. طبیعتش هم که صفای خودش رو داره، از شکوفه های درخت ها و گل های بنفشه و پامچال تا چمن های تازه سبز شده که با زبان گویاشون اومدن بهار رو خبر میدن… شکوفه های درخت آلوچه رو که می بینی، فکر میکنی چقدر این درختها بی تاب رسیدن بهارجان هستند..بنفشه ها رو که نگو، همچین آروم آروم از لابلای بوتههای خشک تمشک بهت چشمک میزنند که آره بهار زیبا داره میاد، حالا اگه هوا آفتابی باشه که دیگه دلبری می کنند با اون عطر دل انگیزشون… از خونه تکونی که بگذریم، میرسیم به شب چهارشنبه سوری… این شب بین اهالی غرب گیلان، آداب و رسوم خاصی داره…. از شام ویژه که شامل ماهی شکم پر،برنج خوش عطر و ترشی تره(بیشتر از سبزی های محلی برای پختش استفاده میشه)است تا چیدن خنچه شب چهارشنبه… برای تزیین این خنچه بعد از ظهر سه شنبه باید بری دنبال چیدن بنفشه، بعد نزدیک های غروب، با مقداری آجیل، سبزه، تخممرغرنگی، شیرینی، قران، ایینه و شمع روشن خنچه اماده میشه… دم غروب، شمع های خنچه رو روشن می کنند و بعد میرن دنبال روشن کردن آتیش چهارشنبه سوری….(البته این یه رسم قدیمیه) بعد از اون نوبت شام خوشمزه مادره و اینکه خانواده دور هم جمع بشن… ???????☘️????????☘️??? اما امسال رو نمیدونم اسفندجان چطوریه؟ایا باز هم می خواد برامون خاطرات قشنگ بسازه؟ امید به خدا… انشاالله که به مدد نفس قدسی امام زمان، خداوند مهربان بلا و بیماری رو از کشورمان و همه مومنین دور کنه، ناسپاسی های ما رو ببخشه و توفیق شکرگزاری به درگاهش رو به ما عنایت کنه و همه خانواده ها رو شب عید، خوشحال کنه. (از دیگر رسوم این شب اینه که پدرها برای دخترهایی که ازدواج کردند، هدیه می برند و اینکه مردم سر خاک عزیزانشون میرن و براشون فاتحهای می فرستن…)
چهارشنبه 98/12/07
هو المحبوب
ته تغاری ها تو هر خونهای، دوست داشتنی ترند…
ته تغاری ها عزیز ترند…
ته تغاری ها یه وقتهایی حتی محبت بابا و مامان ها رو هم بیشتر به خودشون جلب می کنند…
حتی برادر و خواهرها هم ته تغاری خونه رو بیشتر دوست دارند…
پس این روال بیشتر خونه هاست که ته تغاری شون رو بیشتر دوست دارند…
حتی تو خونه اهل بیت هم ته تغاری خونه رو بیشتر دوست دارند، بیشتر سفارشش رو میکنند، بیشتر میگن مواظبش باشید…
به یادش باشید…
تصدیقش کنید…
اطاعتش کنید…
بله مولاجان! امام مهدی عزیز!شما همون ته تغاری خونه اهل بیت هستید. همونی که خدا تو قرآن گفته:بقیه الله خیر لکم…خدا هم میگه ته تغاری اهل بیت برای شما بهتره…
دعا کن، ما قدردان وجود نازنینت باشیم و مطیع اوامر تو….ای عزیز دل حضرت زهرا…
پ.ن. امام حسن عسکری (علیهالسلام) میفرمایند: المنکر لولدی کمن اقرّ به جمیع أنبیاء اللّه و رسله ثم انکر نبوّه محمد رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) و المنکر لرسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) کمن انکر جمیع الانبیاء لأن طاعه آخرنا کطاعه اوّلنا و المنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا.(کمال الدین،جلد۲،باب۳۸،ص۴۰۹)
کسی که فرزندم، مهدی (عج) را انکار کند مانند کسی است که تمام پیامبران و رسولان الهی را قبول داشته باشد، اما نبوت حضرت محمد رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) را انکار کند؛ و انکار کننده رسول اللّه مانند کسی است که همه انبیاء را انکار نماید. چون اطاعت آخرین امام ما، به منزله اطاعت اولین امام است و منکر آخرین امام ما، به منزله منکر اولین امام است.
سه شنبه 98/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
یا من ارجوه لکل خیر…..ای کسی که من برای هر خیری، به او امید دارم….
و تو خود در قرآن گفتی که بقیه الله خیر لکم….پس با امید از تو می خواهم که بقیه الله را که بهترین خیر است را به ما ارزانی کنی…..
فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ…
که من به خیری از جانب تو نیازمندم.
#به_قلم_خودم
یکشنبه 98/12/04
رسول اکرم(ص) فرمودند : «ارحم من فیالارض، یرحمک من فیالسماء» به اهل زمین رحم کن تا آنکه در آسمان است تو را رحم کند.
نقل شده که زمانی خدا می خواست، قوم یهود رو گرفتار قحطی بکنه و از طریق پیامبرش اونها رو مطلع کرد.
قوم یهود تصمیم گرفتند که با حفر تونل هایی در خانه های خود، در زمان قحطی به همدیگه کمک کنند.
خدا به خاطر این دلرحمی که آنها نسبت به همدیگه داشتند از فرستادن بلا صرف نظر کرد.
حالا ماجرای ما شده، که خدا داره ما رو با بلاهای عمومی امتحان می کنه از سیل و زلزله و همین آخریه ویروس کرونا.
حالا یه عده با احتکار و گرانفروشی ماسک، سعی می کنند به خیال خودشون سود بیشتری ببرند.
ولی شاید یادشون رفته که به اهل زمین رحم کن؛تا اهل آسمان به تو رحم کنند.
جمعه 98/10/13
این پیام نویسنده ارجمند،جناب سیدمهدی شجاعی در رثای شهید سرافراز اسلام و مدافع اهل بیت حاج قاسم سلیمانی است. حاج قاسم خیلی دلمان برای تو تنگ میشود….امید شفاعت تو را داریم.
وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
مردی با بالهای شهادت به ملاء اعلی عروج کرد که زمین، سنگینی قدمهایش را بر گرده خود می فهمید و آسمان به سایهاش بر سر او می بالید.
او اقیانوسی عمیق و کتوم بود که علیرغم غرائب نهفته در اعماق، بر ساحل نگاهش امواجی نرم و آرام داشت.
او کوهی استوار و شامخبود که هیچ طوفانی توان لرزاندش را نداشت.
سردار قاسم سلیمانی مصداق تمام و کمال مردی و مردانگی و تعیّن مجاهد فی سبیل الله در عصر ما بود.
شخصیتی منحصر به فرد که مشابه و نظیر نداشت و قرنها بود که مادر گیتی کسی چون او را به بشریت اهدا نکرده بود.
وجودش چنان از عظمت خدا لبریز بود که هرچه جز او را کم و کوچک می دید. ترس را نمی شناخت و با خستگی و نومیدی بیگانه بود.
پرداختن به کارهای بزرگ، هیچگاه از توجهش نسبت به امور کوچک نمی کاست.
او با دستهای اعجاز گرش، عقل و عشق را به هم پیوند زده بود و با نگاه آسمانی اش مهر و رقّت و عطوفت را با اقتدار و سلحشوری و صلابت آشتی داده بود.
عشق به حضرت محمد مصطفی و علی مرتضی و اهل بیت عصمت و طهارت، مهر و عاطفه وجودش را به همه ابنای بشر تعمیم داده بود.
سینه آسمانی او صندوقچه اسراری بود که جز خودش هیچ کس از عهده حمل آن برنمی آمد.
او کسی بود که در معرفت و سلوک غبطه عارفان و سالکان را برمی انگیخت و در هوش و کیاست و فراست، رشک برجسته ترین طراحان و سیاستمداران جهان و در شجاعت و رشادت، حیرت بی باک ترین دلیران و جنگاوران.
او مردانه می جنگید تا ریشه وحشت و ترور را در جهان بخشکاند و صلح و آرامش ماندگار را برای بشر به ارمغان بیاورد.
نه تنها ملت ایران که دنیای تشیع و جهان اسلام، به هر چه از امنیت و آرامش و عزت رسیده اند، الی الابد وامدار مجاهدتهای بیبدیل اویند.
خداوند درجات عالی اش را متعالی گرداند و شفاعت او را در حق درماندگان و زمینگیرانی چون ما بپذیرد.
طوبی له و حسن مأب
سيد مهدی شجاعی
جمعه 98/10/13
هو الشهید
سلام بر شهید شب جمعه…
سلام بر فاتح دلها….
سلام بر قاسم سلیمانی…
صحنه و ماجرای شهادتت
من رو یاد دو چیز انداخت…
اولی، شهادت مسلم بن عقیل… مثل مسلم، مهمان شدی. ولی نمیدانم چرا مهمانان این قوم، کشته می شوند؟
دوم، شهادت عباس بن علی…مثل عباس تکه تکه شدی و بعد از عباس حال حرم…..
فقط اینو بدون،با رفتنت خیلی دلهامون سوخت.????
شنبه 98/09/23
هو العالم
یادم میآد وقتی ترم اول حوزه بودم وقتی اسم نوشتن مقاله میومد، اصلا حس خوبی نداشتم. همش یاد مقاله هایی میافتادم که در دوره دبیرستان، سر صف بچه ها به مناسبت های مختلف می خوندند. اصلاحس بی حوصلگی بهم دست می داد…
با همچین ذهنیتی، وقتی معاون پژوهش مدرسه گفت که پژوهش و نوشتن مقاله علمی از اوجب واجبات تو حوزه است، راستش حالم گرفته شد.فکر می کردم از پسش بر نمیام….
اما خدا خیر بده خانم لطف آبادی، معاون پژوهش مدرسه رو که دستم بگرفت و پابه پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت.
البته بهتره بگم شیوه مقاله نوشتن آموخت.
حالا الحمدلله که یه چیزی یاد گرفتم و میتونم گلیم خودم رو از آب بکشم. این هم از برکات حوزه و تحصیل…
خوب این مختصری بود از رابطه من با پژوهش جان. و اما یه کم از بانوانی که در زمینه علوم دینی پژوهشگر بودند هم بگم. برای نمونه، چند نفر از ما حوزوی ها نام آمنه بیگم، خواهر مرحوم محمدباقر مجلسی رو شنیدیم؟؟؟
درباره این بانوی عالمه در تاریخ اومده که ایشون جزء گروه تحقیقاتی بوده که علامه مجلسی برای جمع آوری کتاب شریف بحارالانوار تشکیل داده بود. همچنین کتابهایی چون شرح بر الفیه ابن مالک، شرح بر شواهد سیوطی و مجموعه مسائل فقهی از آثار این بانوی دانشمند هست. آمنهخاتون به پیشنهاد پدرش با ملاصالح مازندرانی ازدواج کرد. ملاصالح شاگرد مجلسی اول؛یعنی پدر آمنه خاتون بود. از نکات مهم درباره ایشون، اینه که مرحوم آیت الله وحید بهبهانی و مرحوم آیت الله بروجردی از نسل آمنه بیگم هستند. همچنین نقل شده که شوهرش ملاصالح مازندرانی در حلّ برخی عبارات کتاب قواعد الاحکام علامه حلی با آمنه بیگم مشورت میکرده است. خداوند انشالله که همه ما رو خدمتگذار دین قرار بده و نسل شایسته به همه ما عنایت کنه.
هفته پژوهش جان هم مبارک…
منبع: ویکی شیعه