نوشته شده توسط
رهگذر کوی دوست در عرفه
ما را به آب دیده شب و روز ماجراست زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود باز هم عرفه ای دیگر رسید و من هنوز به تو نرسیده ام…من هنوز گم ام…هنوز حیرانم… کاش…کاش! من هم مثل حسین ات دل می بریدم از همه، تا می رسیدم به تو.. تویی که از همه…
بیشتر »