گذر از رسم‌های پسندیده به...

🔴گذر‌ زمان‌ میتونه یه رسم‌ رو زیر و رو کنه و از پسندیده‌ترین حالت ممکن به بدترین حالت ممکن تبدیلش کنه!
🔹مثلا همین رسم جهاز بینون و دیدن وسایل خونه‌ تازه عروس و داماد برای این بود که مردم ببینن چی کمه، اون رو کادو بگیرن بیارن. بدون منت گذاشتن و بدون طعنه زدن و‌‌‌ در پسندیده‌ترین حالت ممکن.
🔹چشم و هم‌چشمی کاری کرد که حتی از سس با طعم فلان هم نگذریم و از یخچال عکس بگیریم و بکنیم تو چشم همدیگه… 

شهیدے کہ امام زمان کفنش کرد.

🔴🔵 شهیدے کہ امام زمان کفنش کرد.
شهیدے بود کہ همیشہ ذکرش این بود، نمےدونم شعر خودش بود یا غیر…
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهے به من کن 

یا به دستت مرا در کفن کن
از بس این شهید به امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ) علاقہ داشت به دوست روحانے خود وصیت مےکند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانے کنے…
🔹 روحانے مےگوید: ما از جبهہ برگشتیم وقتے آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتے کرده است آیا من مےتوانم در مجلس ختم او سخنرانے کنم؟ و آنان اجازه دادند…
🔹 در مجلس سخنرانے کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهے به من کن

یا به دستت مرا در کفن کن
🟣 وقتی این جملہ را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهاے شب به من گفتند یکے از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهہ شهید شده است باید او را غسل دهے
✨وقتے کہ مےخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگوارے وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
❓من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟
🌸با عجلہ برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضاے غسالخانہ بوے عطر گرفته بود.
از دیشب نمےدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم …نشناختم…
📚 منبع:
کتاب روایت مقدس صفحه 96 به نقل از نگارنده کتاب “میر مهر” حجه الاسلام سید مسعود پور سیدآقایی

@samte.khodaa

در اهمیت خلوت و تفکر

#تنبه_تربیتی

انسان امروزی اصلاً متوجه نیست، #خلوت ندارد. شاید بزرگ‌ترین مشکل انسان امروز این باشد که حتی بلد نیست چگونه خلوت داشته باشد.

فقط یکی از عوارض خلوت نداشتن این است که فرصت تفکر را از دست می‌دهیم. وقتی تفکر نکنیم، کم‌کم ذهن مصرفی بار می‌آید و قدرت تحلیل و پردازش خود را از دست می‌دهد.

👈 چند روز قبل یکی از رفقا برنامه مجموعه‌شان برای #اعتکاف را برایم فرستاده بود. برای نیم ساعت به نیم ساعت برنامه داشتند! اساساً با فلسفه اعتکاف در تضاد بود. اعتکاف فرصتی است برای دور شدن و کنده شدن از دنیا و مظاهر دنیا، فرصتی است برای خلوت کردن، فرصتی است برای در خود فرو رفتن. فرصتی است که در باقی اوقات زندگی از خودمان سلب کرده‌ایم. نباید به بهانه جذاب شدن اعتکاف، فلسفه‌ی آن را زیر سوال ببریم …

#حمید_کثیری 

تو را می‌بینند...

قرآن کریم و روایات به ما می‌گویند: تو لازم نیست که تلاش کنی دیده شوی، تو داری دیده می‌شوی! تو وسط یک معرکه‌ای هستی، بازیگر یک صحنه‌ای هستی که مهم‌ترین افراد دارند تو را می‌بینند، نه یک مشت آدمی که معلوم نیست اینها قیمت خودشان چقدر باشد! 

یا به خاطر یک توانایی که تو داری‌، یا به خاطر بدنی که تو داری، یا به خاطر چهره‌ای که داری، یا به خاطر یک چیز سطح پایینی که تو داری اینها افتادند دنبال تو و به محض اینکه این در تو زائل شود، آنها هم خواهند رفت.

 نمونه اش هم خیلی از این بازیگرهای سلبریتی که یک دوره مصرف دارند، تمام می‌شود می رود؛ اما چیزی که قرآن کریم و اهل بیت به ما ارائه می‌کنند به ما می‌گویند ای انسان! تو داری دیده می شوی، تو می توانی طوری باشی که آن بالا اسمت را بخوانند، مشهور باشی. و در لحظه، توسط مهم‌ترین حقایق عالم داری دیده می شوی.
♦️ جلسهٔ پانزدهم، دریچه‌ی سلوک در طبقات وجود انسان کامل.

💠 انسان بازیگر صحنه‌ء ‌هستی و رفع خواطر با توجه به سائق و شهید.

هوا برای از تو نوشتن مرا کم است..

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزل های من شود

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی ترا کنار خود احساس می کنم

اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست

آیا هنوز آمدنت را بها کم است.