رهگذر کوی دوست
خداوند، در قلوب پاک، ذهنهای روشن و عملهای صالح ظاهر میشود.
خداوند، در قلوب پاک، ذهنهای روشن و عملهای صالح ظاهر میشود.
یکشنبه 98/12/04
رسول اکرم(ص) فرمودند : «ارحم من فیالارض، یرحمک من فیالسماء» به اهل زمین رحم کن تا آنکه در آسمان است تو را رحم کند.
نقل شده که زمانی خدا می خواست، قوم یهود رو گرفتار قحطی بکنه و از طریق پیامبرش اونها رو مطلع کرد.
قوم یهود تصمیم گرفتند که با حفر تونل هایی در خانه های خود، در زمان قحطی به همدیگه کمک کنند.
خدا به خاطر این دلرحمی که آنها نسبت به همدیگه داشتند از فرستادن بلا صرف نظر کرد.
حالا ماجرای ما شده، که خدا داره ما رو با بلاهای عمومی امتحان می کنه از سیل و زلزله و همین آخریه ویروس کرونا.
حالا یه عده با احتکار و گرانفروشی ماسک، سعی می کنند به خیال خودشون سود بیشتری ببرند.
ولی شاید یادشون رفته که به اهل زمین رحم کن؛تا اهل آسمان به تو رحم کنند.
جمعه 98/10/13
این پیام نویسنده ارجمند،جناب سیدمهدی شجاعی در رثای شهید سرافراز اسلام و مدافع اهل بیت حاج قاسم سلیمانی است. حاج قاسم خیلی دلمان برای تو تنگ میشود….امید شفاعت تو را داریم.
وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
مردی با بالهای شهادت به ملاء اعلی عروج کرد که زمین، سنگینی قدمهایش را بر گرده خود می فهمید و آسمان به سایهاش بر سر او می بالید.
او اقیانوسی عمیق و کتوم بود که علیرغم غرائب نهفته در اعماق، بر ساحل نگاهش امواجی نرم و آرام داشت.
او کوهی استوار و شامخبود که هیچ طوفانی توان لرزاندش را نداشت.
سردار قاسم سلیمانی مصداق تمام و کمال مردی و مردانگی و تعیّن مجاهد فی سبیل الله در عصر ما بود.
شخصیتی منحصر به فرد که مشابه و نظیر نداشت و قرنها بود که مادر گیتی کسی چون او را به بشریت اهدا نکرده بود.
وجودش چنان از عظمت خدا لبریز بود که هرچه جز او را کم و کوچک می دید. ترس را نمی شناخت و با خستگی و نومیدی بیگانه بود.
پرداختن به کارهای بزرگ، هیچگاه از توجهش نسبت به امور کوچک نمی کاست.
او با دستهای اعجاز گرش، عقل و عشق را به هم پیوند زده بود و با نگاه آسمانی اش مهر و رقّت و عطوفت را با اقتدار و سلحشوری و صلابت آشتی داده بود.
عشق به حضرت محمد مصطفی و علی مرتضی و اهل بیت عصمت و طهارت، مهر و عاطفه وجودش را به همه ابنای بشر تعمیم داده بود.
سینه آسمانی او صندوقچه اسراری بود که جز خودش هیچ کس از عهده حمل آن برنمی آمد.
او کسی بود که در معرفت و سلوک غبطه عارفان و سالکان را برمی انگیخت و در هوش و کیاست و فراست، رشک برجسته ترین طراحان و سیاستمداران جهان و در شجاعت و رشادت، حیرت بی باک ترین دلیران و جنگاوران.
او مردانه می جنگید تا ریشه وحشت و ترور را در جهان بخشکاند و صلح و آرامش ماندگار را برای بشر به ارمغان بیاورد.
نه تنها ملت ایران که دنیای تشیع و جهان اسلام، به هر چه از امنیت و آرامش و عزت رسیده اند، الی الابد وامدار مجاهدتهای بیبدیل اویند.
خداوند درجات عالی اش را متعالی گرداند و شفاعت او را در حق درماندگان و زمینگیرانی چون ما بپذیرد.
طوبی له و حسن مأب
سيد مهدی شجاعی
جمعه 98/10/13
هو الشهید
سلام بر شهید شب جمعه…
سلام بر فاتح دلها….
سلام بر قاسم سلیمانی…
صحنه و ماجرای شهادتت
من رو یاد دو چیز انداخت…
اولی، شهادت مسلم بن عقیل… مثل مسلم، مهمان شدی. ولی نمیدانم چرا مهمانان این قوم، کشته می شوند؟
دوم، شهادت عباس بن علی…مثل عباس تکه تکه شدی و بعد از عباس حال حرم…..
فقط اینو بدون،با رفتنت خیلی دلهامون سوخت.????
شنبه 98/09/23
هو العالم
یادم میآد وقتی ترم اول حوزه بودم وقتی اسم نوشتن مقاله میومد، اصلا حس خوبی نداشتم. همش یاد مقاله هایی میافتادم که در دوره دبیرستان، سر صف بچه ها به مناسبت های مختلف می خوندند. اصلاحس بی حوصلگی بهم دست می داد…
با همچین ذهنیتی، وقتی معاون پژوهش مدرسه گفت که پژوهش و نوشتن مقاله علمی از اوجب واجبات تو حوزه است، راستش حالم گرفته شد.فکر می کردم از پسش بر نمیام….
اما خدا خیر بده خانم لطف آبادی، معاون پژوهش مدرسه رو که دستم بگرفت و پابه پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت.
البته بهتره بگم شیوه مقاله نوشتن آموخت.
حالا الحمدلله که یه چیزی یاد گرفتم و میتونم گلیم خودم رو از آب بکشم. این هم از برکات حوزه و تحصیل…
خوب این مختصری بود از رابطه من با پژوهش جان. و اما یه کم از بانوانی که در زمینه علوم دینی پژوهشگر بودند هم بگم. برای نمونه، چند نفر از ما حوزوی ها نام آمنه بیگم، خواهر مرحوم محمدباقر مجلسی رو شنیدیم؟؟؟
درباره این بانوی عالمه در تاریخ اومده که ایشون جزء گروه تحقیقاتی بوده که علامه مجلسی برای جمع آوری کتاب شریف بحارالانوار تشکیل داده بود. همچنین کتابهایی چون شرح بر الفیه ابن مالک، شرح بر شواهد سیوطی و مجموعه مسائل فقهی از آثار این بانوی دانشمند هست. آمنهخاتون به پیشنهاد پدرش با ملاصالح مازندرانی ازدواج کرد. ملاصالح شاگرد مجلسی اول؛یعنی پدر آمنه خاتون بود. از نکات مهم درباره ایشون، اینه که مرحوم آیت الله وحید بهبهانی و مرحوم آیت الله بروجردی از نسل آمنه بیگم هستند. همچنین نقل شده که شوهرش ملاصالح مازندرانی در حلّ برخی عبارات کتاب قواعد الاحکام علامه حلی با آمنه بیگم مشورت میکرده است. خداوند انشالله که همه ما رو خدمتگذار دین قرار بده و نسل شایسته به همه ما عنایت کنه.
هفته پژوهش جان هم مبارک…
منبع: ویکی شیعه
چهارشنبه 98/09/20
هوالمحبوب
امروز شهادت بزرگمردی از سلاله پاکان و نیکان است که نام او با اخلاق گره خورده است.او هدایتگری از جنس مهربانی بود که در طول زندگی پربرکت خود، علاوه بر خود سازی، با تالیف کتب اخلاقی فراوان و برپایی مجالس دینی، سعی در ساختن جامعه ای سالم و ایمانی نمود. ایشان از محضر فقیه و عارف نامدار، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی(قدّس سرّه) بهره ها برد و با بهره گیری از انفاس قدسی آن عارف وارسته، مدارج عالیه ای را در عرفان طی کرد. ثمره جهاد علمی و اخلاقی وی کتابهایی است که هرکدام دریایی از معارف الهی را در خود جای داده است. از جمله آثار ایشان: «امام حسین(علیه السلام)»، «مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)»، «اخلاق اسلامی»، «استعاذه»، «اسلام و خانواده»، «اصول دین»، «ایمان»، «تفسیر»، «تقوا»، «داستان های اخلاقی»، «گناهان کبیره »، «معارف اسلامی»، «معراج»، «نماز»، «ولایت»، «خضوع و خشوع» است.
بی گمان وجود چنین عالمانی است، که انسان گمشده در عصر فناوری را به ساحل امن ایمان رهنمون می سازد و جانهای مشتاق را به بارگاه قدس الهی نزدیک می نماید.
اما آشنایی من با آثار این عالم ربانی، به کتاب «نفس مطمئنه»بر می گردد. کتابی که هر چند از نظر اندازه دارای حجم کمی است؛ ولی از نظر مباحث و معارف، دربردارنده مطالبی عمیق و کاربردی در جهت آگاهی و بیداری دل است.
امید که همه مومنین از دریای علم این عالم بهره گیرند و در قدر توان خود، خویشتن را متخلق به اخلاق اسلامی گردانند. روح این عالم وارسته نیز غریق و قرین رحمت واسعه الهی باد.
والسلام علی من اتبع الهدی.
سه شنبه 98/09/19
این روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مه آلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که میآید
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند…
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز میشود
روزی که روز تازه پرواز
روزی که نامهها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را
امضا کنیم
و مثل نامهای بفرستیم
صندوقهای پستی
آن روز آشیان کبوترهاست…
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی
ای روز آمدن
ای مثل روز، آمدنت روشن
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
قیصر امین پور
چهارشنبه 96/06/22
وقتی این مطلب رو از آقای یامین پور که در شبکه های مجازی منتشر شده رو خوندم،به این فکر می کردم که ایشون تا چه اندازه در جریان تبلیغات گسترده کشورهای مروج وهابیت هستند؟آیا ایشون اطلاع دارند که الان مشکل فقط ترویج وهابیت در سیتان و بلوچستان نیست؛بلکه این تفکر به مدد دلارهای نفتی و مبلغین وهابیت،هرجا که مذهبی از اهل سنت در اونجا وجود داره،رسوخ کرده و سایر مذاهب اهل سنت به گوشه ای رانده شدن؟یا اصلا از این اطلاع دارند که در استان گیلان شهرستان (تالش)این تفکر افراطی چقدر نفوذ و گسترش پیدا کرده و حتی گروه های جهادی تکفیری از میان همین جوانان منحرف شده وبا کمال تاسف حتی از میان شیعیانی که تغییر مذهب داده به مکتب سلفی گری روی آورده اند،به سوی سوریه و عراق فرستاده شده اند؟این شدت از حجم تبلیغات در صورتیه که علما و طلاب شیعه این منطقه همواره بر وحدت میان امت اسلام پافشاری می کنند و برطبل جدایی نمی کوبند.ولی دشمنان اسلام و امت اسلامی هیچ وقت بیکار نمانده و همیشه آغازگر حمله به جبهه حق بوده اند.حال که عده ای از طلاب بی هیچ چشمداشت مالی به مناطقی که جان و مال و عقیده و ناموس شیعه به طور خاص و به طور عام همه مسلمانان غافل در خطرهست،رفته و از کیان اسلام دفاع می کنند باید چنین تشکری از آنها بشه؟این پاسخ در کانال آقای نایینی که در جواب آقای یامین پور هست،به اشتراک گذاشته شده.خوندنش خالی از لطف نیست.یاعلی.
? این هم یادداشتی دیگر در باره موضوعی که برادرم جناب آقای #یامین_پور پیرامون فعالیت طلاب، در برخی مناطق سنی نشین نوشته و برادر دیگرم جناب آقای #تاجزاده باز نشرش داده است:???
سر آخر، خودم هم با این دو برادر، حرف هائی دارم برادرانه؛
? جناب #یامین_پور؛
مدتی است مطلبی در فضای مجازی از سوی شما منتشر شده که دل طلابِ مبلّغ را به دردآورد؛
↩️ لذا بر خود لازم دانستم به عنوان طلبه ای کوچک که مدتی در آن مناطقِ مورد اشاره، رفت وآمد داشته ام نکاتی را بیان کنم:
◀️ نکته اول:
بد نبودقبل ازانتشار آن مطالبِ تند،پای سخنان مردم مظلوم آن منطقه می نشستید وخالی از لطف نبودگزارشی از طلاب دلسوزی که به آن مناطق رفت و امد داشتند می گرفتید تا بعد ببینم وجدانتان به شما این اجازه را می داد یک طرفه مطالبی را نقل کرده وطلاب دلسوز را #افراطی و #انگلیسی بنامید⁉️
◀️ نکته دوم:
نقل کرده اید:
“چند طلبه ی افراطی از قم آمدندوآنجا اختلاف درست کردند….”
⏺ جناب یامین پور بد نیست بدانید
عامل ایجاد اختلاف، چند طلبه نبودند بلکه #وهابیتی بود که از #پاکستان به آن مناطق رفت و امد داشتند؛
آن سالها وهابیت چنان در منطقه نفوذ کرده بود و عقایدمردم را مورد حمله قرار می دادند که اگر همان تعداد اندک از طلاب در آن منطقه حاضر نمی شدند امروز اثری از #شیعه وبلکه از #اهل_سنت درآنجا نبود و منطقه یکپارچه محو در عقاید وهابیت بود؛
گروههای متعددی از پاکستان در آن مناطق رفت وامد داشتند واهل سنت منطقه را تحریک می کردند و با تلقین این مطلب که شیعیان کافر هستند هر روز غائله ای درست میکردند؛
آنها با ساخت مساجد و حوزه های متعدد به راحتی عقاید وهابیت را در منطقه ترویج میکردند؛
?جناب یامین پور؛
نادیده گرفتن فعالیت گسترده ی وهابیت، و متهم کردن فعالیت طلاب دلسوز به افراطی گری دور از انصاف است‼️
◀️ نکته سوم:
نقل کرده اید که:
“ازدفتر یکی از مراجع، صدها میلیون هزینه شد …”
?جناب یامین پور بد نیست بدانید
اصلا پولی نبود که هزینه شود؛
آن سال ها خود شاهد بودم حتی برای کارهای جزئی حوزه هم پولی نبود؛
↩️ حتی برای تهیه یک وعده غذا، با مشکلات عدیده ای رو به رو بودیم؛
برای پنجاه هزار تومان مانده بودیم؛
?جناب یامین پور؛
بد نیست بدانید همان زمانی که طلاب شیعه برای انجام فعالیت جزئی از کمترین امکانات بی بهره بودند،
وهابیت میلیون ها تومان برای فعالیتهای ضد شیعی هزینه کرده بود ؛
پولهای کلانی که برای وهابی شدن مردم منطقه هزینه می شد؛
پخش مواد غذایی در بین مردم برای تشویق به وهابی شدن و خرید دخترکان آن دیار برای ازدواج با مولوی های وهابی که دل هر غیرتمندی را به درد می اورد گوشه ای از فعالیتهای آنان است ‼️
◀️ نکته ی چهارم:
“میگویند صدها میلیون تومان هزینه کرده اند تا حوزه علمیه شیعه بسازند….”
⏺ چنان با آب و تاب میگویند: “حوزه ی علمیه شیعه …”
انگارچه خبر بوده⁉️
سابقه ی بنای آن حوزه را می گویم، شاید نظرتان عوض شود:
در سابق، دو اتاق۹متری با دیوارهائی از بلوک سیمانی و یک سقف و یک سالن کوچک خوابگاه،کل مجموعه این حوزه بود؛
↩️ که سال های بعد فردی خیّر _که طلبه هم نبود _از مال شخصی خود برای رونق آن حوزه مبالغی را اختصاص داد؛
پس این طور نبوده که ادعا می شوداز وجوهات شرعیه به این کار اختصاص داده شده است؛
هر آنچه انجا هزینه شد از مال شخصی بوده .
لازم به ذکر است مردم بومی همان منطقه درخواست حضور طلاب و ساخت حوزه را داشته اند و این حوزه امروزه ملجاء و پناه مردم آن دیار می باشد نه عامل تفرقه؛
?جناب یامین پور؛
بد نبود از حوزه های متعدد و فعالیت های گسترده وهابیت هم گزارشی می دادید تا معلوم شود صدها میلیون تومان چه کسانی و کجا هزینه کرده اند⁉️
◀️نکته ی پنجم:
?جناب یامین پور؛
شماطلاب مبلغ و دلسوز را عامل دو دستگی و تفرقه در منطقه خواندید؛
در حالی که بد نیست بدانید همین دلسوزان آن سال ها
باحضورخودوخانواده هایشان عامل #امنیت و #دلگرمی مردم مظلوم اعم از شیعه و سنی بوده وخود ازکوچک ترین امنیتی برخوردار نبودندوبارها از سوی وهابیت تهدید شدند؛
این را مردم بومی شهادت می دهند.
⬅️ در اخر بد نیست بدانید کسانی که این اخبار کذب را به شما انتقال داده اند هدفی جز محدود کردن تبلیغ مؤثر روحانیون شیعه در آن مناطق ندارند؛
و
⬅️ زیبنده نیست بدون تحقیق و بدون اطلاع از عقبه ی حضور گسترده ی وهابیت در منطقه، فعالیت محدود چند طلبه ی دلسوز را افراطی گری بخوانید واین طور با عبارات زننده از آنها یاد کنید.
حوزه علمیه قم
محمد مهدی بیات
@mr_nadinii
چهارشنبه 96/06/08
ما را به آب دیده شب و روز ماجراست
زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود
باز هم عرفه ای دیگر رسید و من هنوز به تو نرسیده ام…من هنوز گم ام…هنوز حیرانم…
کاش…کاش! من هم مثل حسین ات دل می بریدم از همه، تا می رسیدم به تو..
تویی که از همه بهتری…از همه ناب تری…از همه به من نزدیک تری…ولی …
کاش…کاش! این بار حسین وار تو را بخوانم؛بی خیال تمام نیازهایم،بی خیال تمام آرزوهایم،بی خیال تمام دلتنگی هایم.
آری حسین وار تو را خواندن و با زبان حسین،این عزیزکرده ات رو به سوی تو کردن و
عشق بازی کردن و مست از نام تو شدن زیبایی است که هیچ پایانی ندارد.فقط این بار و فقط
این یک بار، بگذار من حسین وار تو را بخوانم…الهی امرت بالرّجوع الی الاثار فارجعنی
الیک بکسوه الانوار و هدایه الاستبصار حتّی ارجع الیک منها.