از زبان مادر شهید سیدمصطفی سادات ارمکی
🔻قاسم سلیمانی خانهی ما هم شهید شد؟!
هر جای دل مادر که دست میگذارم یک خط روضهاست، روضههای مجسمی که به چشم دیده.
از زبان مادر شهید سیدمصطفی سادات ارمکی(از شهدای دانش هسته ای که همراه با خانواده اش به فیض شهادت نائل شد)
«شهادت سیدمصطفی چیز دور از انتظاری برایم نبود، همیشه میدانستم دیر یا زود یک روز بالاخره این خبر را میشنوم. برای همین از قبل به همسرم و پسرهایم گفته بودم هر اتفاقی افتاد اول به خودم بگویند، قول میدهم طاقت بیاورم. یکشنبه صبح در آشپزخانه مشغول بودم که همسرم دستم را گرفت و گفت بیا بنشین. یقین کردم که اتفاقی افتاده مخصوصا که دیشب ریحانه سادات روی زبانش حرف شهادت افتاده بود و ول نمیکرد. قرآن را به سینه چسباندم و گفتم: آمادهام.بچهها مِن مِن میکردند: مصطفی شهید شده…من صبور بودم اما داغ امان نمیداد: فهیمه هم شهید شده. برای هر کدامشان چندثانیه بیشتر فرصت عزاداری نداشتم چون بلافاصله اسم دیگری از عزیزانم در لیست قرار میگرفت: ریحانهسادات هم… گریه میکردم و میگفتم: منزل نو مبارکشان _فاطمهسادات… قبل از اینکه اسم سیدعلی را بیاورند پیشدستی کردم: سردار سلیمانی من هم شهید شده؟! از های های گریههایشان جوابم را گرفتم. سید علی عاشق سردار سلیمانی بود. راه میرفت توی خانه و طوری رفتار میکرد که مثلا حاج قاسم است من هم به این اسم صدایش میکردم. سردار سلیمانی ما هم پیکرش سالم نبود از روی DNA شناساییاش کرده بودند. وقتی در معراج گفتم سید علی را بدهید تا به جای مادرش برای پسرم لالایی بخوانم از سبکی تابوتش فهمیدم چیزی از چهارسالهی مان نمانده.»
تکههای دل مادربزرگ، هر کدام جایی افتادهاند؛ زیر آوار، کنار فاطمه و فهیمه…کنار پیکر سوختهی سیدعلی…در تابوتِ سر به مهر ریحانهسادات… جملهاش روضه را تکمیل میکند: باید خانه را ببینی، برایم گودال قتلگاه درست کردهاند. گودالی که دلم میخواهد شکایتش را پیش حضرت زینب (سلاماللهعلیها) ببرم. کاش فقط پسرم را شهید میکردند… کاش فقط مصطفی را…»

کتابهای معرفی شده در #صبحانه_ایرانی با موضوع: کتابهایی برای روزهای سخت
منصوره مصطفی زاده
خبر فوری، شهر عوض میشود / پرتقال / نوپا و خردسال
کتابی درباره وقتی که خبرهای تلخ همه را ناراحت و مغموم کرده، و یک حرکت کوچک میتواند آدمها را به زندگی برگرداند.
بابای موشکها / انتشارات راهیار / خردسال و کودک
کتابی درباره زندگی شهید طهرانی مقدم و همه تصمیمها و تلاشهای او برای ساخت موشک
ف مثل فارسی / نشر رود آبی / خردسال و کودک
مجاهدت مردان خلیج فارس برای حفظ آبهای وطن
هیچ طوفانی راهش را عوض نمیکند / کتاب نیستان / کودک
وقتی طوفان میآید، بزرگترها میگویند کاری نمیشود کرد، ولی این بچهها هستند که هر کدام سنگی برای بستن راه سیل جمع میکنند…
بزرگ شدن در سپیدان / نشر راهیار / کودک
مردم سرزمینی که مقاومت نکردهاند، به مرور کوچک و کوچکتر شدهاند، حالا دو کودک به آنها مقاومت را یاد میدهند…
مردی با آرزوهای دوربرد / شهید کاظمی / کودک و نوجوان
زندگی شهید طهرانی مقدم، پدر موشکی ایران
فرزندان ایرانیم / سوره مهر / کودک و نوجوان
ماجراهای بامزهی حضور نوجوانها در جبهه
دارم میرسم جان جان / شهرستان ادب / نوجوان
ماجرای نوجوانهایی که یک نیروی نفوذی را پیدا و دستگیر میکنند
کتانیهای کوکام / شرکت چاپ و نشر بینالملل / نوجوان
ماجرای شجاعت نوجوانی که برای نجات خانوادهاش در یک روستای هممرز با عراق در ابتدای دفاع مقدس، مجبور است خودش دست به کار شود
ای میهن من، ایران / کانون پرورش فکری / کودک
اشعار اسدالله شعبانی درباره ایران عزیز ما

مردمان عجیب
به قلم: منصوره مصطفی زاده
صبح با دخترخالهم چت میکردیم، هر کی داشت میگفت دیشب کجاها رو زدن، تا کی بیدار بودیم، خاله چطوره، داداشت خوبه، سنگین بود یا سبک… یه جوری که انگار خیلی عادیه.
بعد خودم چشمم افتاد به صفحه چت، دیدم این عادی نیست، خیلی عجیبه!
این که روز سوم شروع جنگ تحمیلی۲ داریم درباره انفجار انبار نفت و لرزیدن شیشهها خیلی معمولی حرف میزنیم، عجیبه!
این که رژیم قاتل تصور میکرد با اولین آتیشبازی مردم ایران رو میندازه به جون هم، و الان پای پستهای ایزرائیلبفارسی پر از ایموجی 💩 شده، عجیبه!
این که مردم سر چهارراهها خودجوش وانتها و کامیونتها رو نگه میدارن و چک میکنن که عامل موساد و حامل تجهیزات کشتار نباشن، عجیبه!
این که شمارههای ۱۱۳ و ۱۱۴ رو دست به دست میکنیم که هر رفتار مشکوکی دیدیم سریع اطلاع بدیم، عجیبه!
این که زندانی سیاسی پیام میده تا پای جونم پای ایران وایسادم، و پزشک از خارج میگه اگر لازمه برگردم، عجیبه!
ما واقعا مردم عجیبی هستیم!
فکر نکنم در چارچوب هیچ پژوهش و پیمایشی بگنجیم! و همین، برگ برنده طلایی ملتیه که هزاران ساله این مرز رو نگه داشتن.
#روزهای_مادرانه
#ما_مردمان_عجیب
#چه_قدر_قشنگیم_ما🇮🇷
خداست که میترساند!
📜 خداست که میترساند!
✏️ در درگيرى يهود مدينه با مسلمانان، وقتى یهودیان خيال مىكردند قلعههاى مستحكمشان مانع مسلمانان است و مسلمانان هم باور نمىكردند آنها از اين قلعهها پايين بيايند، خداوند از جايى شروع مىكند كه مسلمانان حساب نمىكنند…خدا از جایی شروع کرد که گمانش را هم نمىكردند…خدا دلهاى آنها را با ترس بمباران كرد. بيرون آمدند و خودشان با دست خودشان درهاى قلعه را شكستند...اين ترس، نتيجۀ ضعف است و ضعف هم، نتيجۀ شرك و پراكندگى.
✏️در سورۀ آل عمران آمده است: اگر از كافران اطاعت كنيد، آنها شما را به گذشته برمىگردانند. پيشرو نخواهيد بود و مرتجع مىشويد. آنها شما را به چيزى دعوت مىكنند كه از آنها فراتر رفتهايد… در نتيجه مجبوريد برگرديد. عقبگرد مىكنيد و برمىگرديد و اين بازگشت، بازگشتى زيانبار است.
پس چه كنيم؟ «بَلِ اَللّهُ مَوْلاكُمْ»؛ بر او تكيه كنيد. «اللّه» تكيهگاه شماست و سرپرست شماست.«وَ هُوَ خَيْرُ اَلنّاصِرِينَ»؛ او بهترين يارى دهندگان است. چگونه و از چه راهى يارى مىكند؟ «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ اَلَّذِينَ كَفَرُوا اَلرُّعْبَ»؛ در دلهاى آنها ترس مىافكند. چگونه مىترسند؟ «بِما أَشْرَكُوا».
نتيجۀ شرك و پراكنده شدن، ضعفاست و نتيجۀ ضعف هم، ترس و جزع و شتاب و بحران!
📄 برشی از کتاب
📚حرکت
#تربیت
▫️ #عین_صاد
ربنا….ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم.
شخصی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام عرض کرد: یابن رسول الله در مورد سعد و نحس ایام، روایتی از جدّ شما امام صادق علیه السلام نقل شده است و من حافظه ام یاری نمی کند که سعد و نحس ایام را مراعات کنم.
آن حضرت علیه السلام فرمودند: یَا سَهْلُ إِنَّ لِشِیعَتِنَا بِوَلَایَتِنَا لَعِصْمَهً لَوْ سَلَکُوا بِهَا فِی لُجَّهِ الْبِحَارِ الْغَامِرَهِ وَ سَبَاسِبِ الْبِیدِ الْغَائِرَهِ بَیْنَ سِبَاعٍ وَ ذِئَابٍ وَ أَعَادِی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَأَمِنُوا مِنْ مَخَاوِفِهِمْ بِوَلَایَتِهِمْ لَنَا؛[1]
«ای سهل! شیعیان ما در پناه ولایت ما مصونند؛ اگر در دریای توفانی و درههای بیابانهای دوردست میان درندهها و گرگها و دشمنانِ جن و انس بروند، به [برکت] دوستی و ولایت ما از هر ترسی آسودهاند.» یعنی شیعیان ما به سبب ولایت ما در امن هستند. اگر در دریای توفانی بروند، ولی متوجه ما باشند و متوسل به ما باشند، خداوند آنها را حفظ می کند.
1. بحار الأنوار، ج۵۶، ص۲۴.
وقتی نظامی نیستیم! عادی زندگی کردن، یعنی پازل دشمن را در ایجاد جنگ روانی ناکام بگذاریم!
یادداشتی ارزشمند از استاد محمدرضا جوان آراسته
عادی زندگی کردن، به مثابه در خط مقدم جنگیدن.
من این روزها خیلی به این فکر میکنم که سهم من در جنگی که تویش هستیم چیست؟ از خودم میپرسم باید چه کار بکنم که بشود اسمش را گذاشت سهیم شدن در مبارزه؟
چطوری میشود منفعل نبود و جنگید وقتی جنگ توی خیابانهای شهرهای ماست اما دور از دسترس ما؟ چطوری میشود جنگید وقتی نمیشود سلاح برداشت و به سمت کسی شلیک کرد؟ چطوری توی زمانه ریزپرندهها و جنگهای الکترونیک و موشکهای دوربرد، منی که یک شهروند ساده هستم میتوانم به جبهه خودی کمک کنم؟
حالا نه پشت جبههای هست که بشود رفت و برای رزمندهها امکانات بستهبندی کرد، نه مرکز اعزامی هست که بشود رفت و اسم نوشت، نه صندوقهای کمک به جبههای هست که بشود تویش پول انداخت و نه هیچ راه دیگری که بشود به واسطهاش احساس سهیم بودن در جنگ پیدا کنیم.
همه اینها در حالی است که جنگ از هر زمان دیگری نزدیکتر به ماست. خط مقدمش سعادتآباد تهران است، فرودگاه تبریز است، اتوبان قم تهران است، جایی در رباطکریم است، پایگاه نوژه همدان است و منطقههایی آشنا و شبیه این.
من این روزها را با نگرانی ناکارآمدی طی کردم. نگرانی از اینکه نکند در حساسترین روزهای زندگی خودم و حیات ایران، من بیخاصیتترین کارهای عمرم را بکنم. نگران از اینکه بعدها برگردم و این روزها را مرور کنم و احساس کنم چقدر پرت از ماجرا بودهام و چقدر کودکانه این روزهای مهم را طی کردهام.
من هر روز خبرهای جنگ را دنبال میکنم، الجزیره را تماشا میکنم، چند کانال خبری ایرانی و خارجی را پیگیری میکنم و حالا از دل همه اینها یک چیزی برای معلوم شده، یک چیزی که خبر نیست و گزارش صریح هیچ کدام از خبرگزاریها نیست.
حالا تقریبا فهمیدهام باید حواسم جمع باشد روی حفظ روال عادی زندگیام. این برای من خود خود جنگیدن در خط مقدم است. این را شاید از تلاشهای خبری اسرائیل فهمیدهام. تلاشهایی که هدفش خرابی خانهها نیست، خرابی ذهن ما است.
حالا میدانم تماشا کردن فیلم با بچههایم، بیرون رفتن و بستنی خوردن، مهمانی دادن و دور هم جمع شدن، خریدهای روزانه را انجام دادن، سر کار رفتن و مثل همیشه برگشتن، شوخی کردن و سر به سر گذاشتن، سفره پهن کردن و دور هم غذا خوردن، پارک رفتن و قدم زدن و حفظ همه کارهایی که قبل از این روتین زندگی ما بوده، جهادی است که من باید انجام بدهم.
زندگی را روی روال خودش نگه داشتن یعنی، «خبری نیست، ما قویتر از این انفجارهاییم»، یعنی «آخرش ما پیروزیم»، یعنی «به نیروهای نظامی خودمان اعتماد داریم» یعنی «من به سهم خودم اوضاع روانی جامعه را به هم نمیریزم» یعنی «زخمی جنگ روانی دشمن نیستم» یعنی «جنگ احوال اقتصادی و فرهنگی ما را به هم نریخته» یعنی «آن گوشه از دنیا که نگهداریاش وظیفه من است، امن است» یعنی «همه قوای کشور توجهاش به دشمن باشد، ما توی کوچهها و خیابانهای شهر، ایران را مثل قبل نگه میداریم» یعنی «بچهها این روزها تمام میشود، شما بروید درستان را بخوانید برای روزهای آینده ایران، این روزهایش را ما جلو میبریم» یعنی «حتی اگر جنگ توی شهرهای ما باشد، ما جنگزده نیستیم» یعنی «نترسیدیم، چون ترس برادر مرگ است» یعنی «ما زندهایم».
من فکر میکنم نگه داشتن زندگی روی چرخ عادیاش، هم به نیروهای نظامی قدرت و پشتگرمی بیشتری میدهد هم دشمن به داخل نفوذ کرده را ناامید میکند.
من این روزها برای خودم یک دستورالعمل عملیاتی مهم دارم: «برای رزمنده بودن باید عادی زندگی کنم.»
شاهکار اطلاعاتی ایران و پروژه نیتروزئوس/The Intelligence Masterpiece of Iran and the Nitrous Zeus Project
علی رغم اینکه عملیات غرور آمیز موشکی ایران و ضربات مهلک ما به سیستم نظامی رژیم اسرائیل و انهدام چندین فروند از جنگنده های فوق پیشرفته F35 که از نوع پنهانکار نسل 5 محسوب می شود و حتی اسیر کردن خلبانان آنها که شاهکاری عظیم برای توان نظامی ایران محسوب می شود و باید برای مدت ها روی آن کار رسانه ای کرد ولی باید اعلام کرد این فقط نمود لایه سخت بیرونی این قدرت است و این عملیات اقتدار آفرین پیوست های رسانه ای زیادی دارد.ایران در این روزها در لایه های عمیق اطلاعاتی و در زمینه سیستم های پیشرفته جنگ الکترونیک بسیار هوشمندانه عمل کرده است و بر ماست که قدرت و توان جوانان ایرانی در این حوزه را در برابر ابرپروژه هایی که دشمنان سال ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند را به رخ جهانیان بکشیم و جوانب مختلف آن را برای نسل جدید تبیین کنیم.
💢یکی از این پروژه ها سیستمی است بنام نیتروزئوس (یاN/Z )، پروژه ای برای اختلال در شبکههای خدماتی و ارتباطی یا استفاده مخرب از آنها که کاربرد آن را در اختلال تجهیزات مخابراتی در حوادث لبنان و سوریه و نحوه کاربرد تجهیزات مخابراتی و انفجار پیجرها شاهد بودید. این بخش کلیپ از مستند «روز صفر» Zero Days در مورد ابعاد این پروژه بزرگ است و آنچنان که ذکر می شود ویروس خطرناک استاکسنت( Stuxnet) که برای خراب کاری در بخش هسته ای ایران آماده شده بود وتوسط ابرمردانی مانند شهید شهریاری و شهید احمدی روشن خنثی شد، فقط بخش کوچکی از این پروژه بزرگ بود.
The Intelligence Masterpiece of Iran and the Nitrous Zeus Project
💢 Despite the prideful missile operation by Iran and the devastating blows we delivered to the Israeli regime’s military system, including the destruction of several ultra-advanced F-35 stealth fifth-generation fighter jets and even the capture of their pilots—an immense achievement for Iran’s military prowess that warrants extensive media coverage for a long time—it must be stated that this is only the visible, hard-power layer of this strength. This empowering operation has numerous media dimensions. In recent days, Iran has acted with great intelligence in the deep layers of information warfare and in the field of advanced electronic warfare systems. It is our duty to showcase the power and capability of Iranian youth in this domain against the mega-projects that enemies have planned for years, highlighting it to the world and explaining its various aspects to the new generation
One of these projects is a system called Nitro Zeus (or N/Z), a project designed to disrupt service and communication networks or use them maliciously. You witnessed its application in disrupting telecommunications equipment during the incidents in Lebanon and Syria, as well as in the use of telecommunications devices and the explosion of pagers. This clip from the documentary *Zero Days* addresses the dimensions of this massive project. As mentioned, the dangerous Stuxnet virus, which was prepared to sabotage Iran’s nuclear program and was neutralized by great heroes like Martyr Shahriari and Martyr Ahmadi Roshan, was only a small part of this larger project
Death to Israel / Israel must be destroyed / Israel must feel insecure / Long live Iran, long live the IRGC / Feel the fear of Gaza’s children.#
Israel’s information warfare and sabotage against Iran / Israel is a criminal gang / God is the protector of Iran / Iran is strong / Iran will destroy Israel.
هم غزه هم لبنان،جانم فدای ایران
حالا متوجه شدید چرا در لبنان و یمن و سوریه نیرو داشتیم و میجنگیدیم؟
وقتی اونجا نجنگی
وقتی سوریه از دست بره
وقتی لبنان اونطوری بشه
در تهران باید بجنگی!!
اونایی که خوشحال بودن پارسال سوریه افتاد دست اسرائیل ..
الان باید انفجارهای توی تهران رو تحمل کنن!
حالا متوجه شدید جنگ نیابتی یعنی چی؟
حالا چقدر حاضری خرج غزه و سوریه و لبنان کنی که جنگ توی ایران نیاد؟؟؟
این خرج کردن برای امنیت خودمونه
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
#ایران-مقتدر