رمضانا! قریب به چهارده روز است که مهمان سفره کرامت توییم، نه فقط سفره افطار و سحر! بلکه سفره ای از جنس نور و روشنایی که در آن، به یمن حضور تو، بسیار با پروردگارمان همکلام و رفیق شدیم، بر خوان پربرکت قرآن نشستیم، از دعای سحر، خوشه برچیدیم، بازمزمههای ابوحمزه، لذت مناجات با پروردگارمان را چشیدیم، العفو گویان پیشانی خجلت بر درگاه غفور گذاشتیم ، در روزهای روشنت روزه دار بودیم و در شبهای تارت، توفیق عبادت با خدایمان را یافتیم…اری، این تو بودی که دست ما را گرفتی و در کوچهباغ یاد خدا گرداندی، از چشمه سار نماز و راز و نیاز با خدا، ما را سیراب کردی، نسیمهای رحمت الهی را به سمت ما روانه کردی و طایر جان ما را چه سبکبال در آسمان ات پرواز دادی و به اوج رساندی. ای ماه مهربان! باران مغفرت تو چه کریمانه، جانهای آلوده از گناه ما را شستشو داد و شرارههای نور تو چه فروزنده، تیرگی گناه را از دل و جانمان زدود و جامه سپیدِ پاکی را بر تنمان پوشاند و بنیان ایمانمان را قوت بخشید و لطف حضور تو، فرشتگان را مهمان خانههایمان ساخت و دعاهایمان به یُمن وجود تو به استان ملکوت کبریایی نزدیک شد و ما زمینیان را با آسمانیان آشتی داد.
ای ماه مبارک، تو هم میزبان خوبی بودی و هم همسایهء خوب! قلبهای ما در جوار همسایگی با تو، به آرامش و مهربانی و سلامت رسید و حسن همجواری تو، ما را به خوبی و احسان رهنمون کرد.
ای ماه خوب خدا! که به نیمه خود رسیدهای، به برکت قدمهای مولودت، حضرت کریم اهل بیت، و بحق شهید شاهدت حضرت امیر علیهالسلام، توفیقمان ده که از لحظاتت بیشترین بهره را ببریم، شبهای قَدرَت را، قدر بدانیم، و باقیمانده از تو و بقیه عمرمان را سرشار از معنویت کنیم، در راه معرفت الهی قدم برداریم و متبرک شویم به برکات الهی تا شاید ما هم مشرف شویم به حضور حضرت حجت….
امید که این ماه رمضان، آخرین ماه رمضان عمرمان نباشد.