رهگذر کوی دوست
هنوزم غم چشمهای منی!
هنوزم غم چشمهای منی!
چهارشنبه 02/10/06
روزگار من و مویش به پریشانی رفت
یک شب آرام رسید یک شب بارانی رفت
یک شب آمد من مجنون به جنون افتادم
دل دیوانه ی خود را به نگاهش دادم
روزگار من و مویش به پریشانی رفت
چشم بستم دل مجنون پی لیلا برگشت
چشم بستم که دلم سمت تماشا برگشت
زلف یک خاطره در باد پریشان میرفت
دل دیوانه پی اش دست به دامان میرفت
میروم گریه کنم باز دمی را در خود
میروم غرق کنم کوه غمی را در خود
میروم باز میان همه ی رفتن ها
باز هم میروم از شهر تو اما تنها
داغ فرهاد به دل دارم و دلدارم نیست
دل گرفتار همان دل که گرفتارم نیست
یک نظر دیدم و یک عمر پی یک نظرم
من دیوانه به زنجیر تو دیوانه ترم
میروم گریه کنم باز دمی را در خود
میروم غرق کنم کوه غمی را در خود
میروم باز میان همه ی رفتن ها
باز هم میروم از شهر تو اما تنها…
به وقت دلتنگی 6/10/1402
شنبه 02/09/25
نوشتن کار سختیه، خصوصا تا وقتی نتونستی یاد بگیری چطور بنویسی و در چه قالبی.
اما به هر حال برای نوشتن باید قلم به دست بگیری و بر ترسهات غلبه کنی. یادم میاد دوره دبستانم، انشاء نوشتن برام سخت بود، اصلا نمیدونستم چی باید بنویسم تا کلاس سوم راهنمایی…امتحانات ثلث دوم بود، امتحان املا و انشاء داشتیم. یکی از موضوعات درباره تاثیر انقلاب اسلامی بر دنیا بود. من این موضوع را انتخاب کردم که بنویسم. اینجا اتکای من به فیلمهای مستندی بود که درباره نومسلمانان غربی دیده بودم، تعدادی از اونها، علت اسلام آوردنشون را انقلاب اسلامی ایران میدونستند. تاکید اونها این بود که میخواستند بدونند که انقلابی در این عظمت بر چه بستری شکل گرفته و رهبر دینی اون یعنی امام خمینی(ره) این انقلاب را بر چه مبنایی شکل داده و به پیروزی رسونده. پیامها و حرفهای از دل برخاسته اونها بر دل و ذهن من هم نشسته بود و من در انشای خودم این نکته ها را ذکر کردم. خلاصه اینکه انشای جالبی شده بود، طوری که دبیر ادبیاتمون آقای دولتی، با ذوق شروع به خوندن انشای من سرکلاس کرد و به بچه های کلاس تذکر داد که به این انشا خوب گوش بدن. منم که قند تو دلم داشت آب میشد. آخر سر بعد از خوندن انشای من، آقای دولتی در جواب بچه ها که انشا را کی نوشته بود؟ گفت که خودش میدونه!
در هر صورت این تجربه شیرین، منو متوجه این کرد که هر چقدر اطلاعات آدم درباره موضوعی، کافی یا در حد قابل قبولی باشه، در ارائه اون هم کمتر دچار اضطراب میشه. البته اینو هم بگم که ما خونواده اهل مطالعه ای بودیم و همیشه بابام برای ما کتابهای خوبی میخرید ولی موضوعات انشای ما تو اون دوره همون موضوعات کلیشه ای: در آینده میخواهید چکاره شوید؟ تابستان خود را چگونه گذراندید؟ و…. بود و به نظرم اشتیاقی به نوشتن برای من ایجاد نمی کرد.
به هرحال الان که سطح سه حوزه هستم، نوشتن و پژوهش از بهترین و دلنشین ترین علایق من به شمار میره و من این اشتیاق را مدیون اساتیدم در حوزه و خصوصا معاون پژوهشمون خانم لطف ابادی هستم. توفیقاتشون روز افزون و قلمشون پربار…
#پژوهش #انشا #ادبیات #ترس #قلم #نوشتن_که_ ترس_ نداره
یکشنبه 02/03/14
او یک تصویر نیست!این روزها که در آستانه سالگرد رحلت امام هستیم اتوبان ها و معابر تهران پر شده از تصاویری که به نظر می آید تولید کننده سعی کرده یک خلاقیت توییتری به کار ببرد! عکسهایی از امام خمینی را در سطح شهرنصب کردهاند و کنارش نوشتهاند:«ساده زیستی اگر تصویر بود»، «صلابت اگر تصویر بود» و…گمانم اگر نهاد یا سازمانی قصد طراحی یک پژوهش در سطح ملی را داشت تا نشان دهد چرا به وضعیت امروز رسیدهایم؟ چرا ناکارآمدی در لایههای مدیریتی کشور بیداد می کند؟ و…باز هم به اندازه سازمان زیبا سازی شهر تهران نقطه زنی نمیکرد! ماجرا دقیقا از همینجا شروع شد، از اینجا که خمینی را قاب گرفتیم و به دیوار زدیم. از تقلیل یک «مکتب» به «تصویر»! گرامیان خمینی «تصویر» نیست او اندیشه است، مکتب است، سبک زندگیست. اما برای بعضی که الفبای این مکتب را نمیشناسند و او را از پس قاب عکسها شناختهاند، «تصویر» بودنش خیلی بهتر از مکتب بودن است. چرا؟ دلیلش آنقدرها هم پیچیده نیست.تصویر را میشود دستکاری کرد با یک رتوش ساده میشود هر چه میخواهی به آن اضافه و از آن کم کنی، میتوانی هر طور بخواهی او را بازنمایی کنی، آن بخشها که به کارت نمیآید را حذف کنی و با خیال آسوده به قاب عکسی که ساختهای نگاه کنی! اما مکتب…مکتب تو را مجاب میکند، مکتب میزان و محک است. سنگ ترازوست. نقطه سنجش است! پای مکتب خمینی ظالم به این سادگیها از مخمصه خلاص نمیشود، بی عدالتی توجیه ندارد. پای مکتبش فرودست ولی نعمت است، میزان رای ملت است. ساده زیستی ادعا نیست. جمهوریت پای هیچ مصلحتی ذبح نمیشود. به گمانم اگر معیار مکتب او باشد تعداد مدیران ترازش با امروز تفاوت جدی کند، و همین ما را مجاب میکند که با صدای رسا فریاد بزنیم که امام ما یک تصویر نیست!
پ.ن:و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگري قلدرها و جهل تودهها، امروز طفلي تازه پا و وليدهاي است محفوف به دشمنهاي خارج و داخل رحم كنيد. فرازی از وصیت نامه امام
پ.ن: سلام بر او و پیرو صدیق راه او…
✍️هدی محمدی
دوشنبه 02/01/21
ایام شهادت مولی الموحدین، امام متقین، لنگر آسمان و زمین، فصل الخطاب انبیأ، حجتِ آسمان و زمین، شهاب فتح المبین، کیوان مکنون، قبله جهانیان ، استاد سلیمان، تجلی کننده بر موسی، بالا برنده یونس، ترفیع دهنده عیسی، مونس ایوب و رب نوح زمان، ریسمان الله،منجی ابراهیم، معلم خضر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام تسلیت باد…
پنجشنبه 01/12/25
📜 #متن |🔰ما عاشق آفریده شده ایم!
ما چه وقت عاشق يك پارچه، يك ماشين و يا عاشق ثروت و قدرت مى شويم؟
هنگامى كه آن را مى شناسيم و ارزش آن را مى يابيم، همان وقت به سوى او مى شتابيم.
معرفت و شناخت، عشق را سبز مى كند و به وجود مى آورد.
شناخت خوبى ها در انسان عشق را زنده مى كند و شناخت بدى ها نفرت را و اين عشق و نفرت انسان را به حركت مى اندازند، جلو مى آورند و يا فرارى مى دهند.
بهتر بگويم، ما عاشق آفريده شده ايم، با سنجش و مقايسه، معشوق و معبود را انتخاب مى كنيم.
عشق و نفرت و ترس در ما هست. ما با شناختها و مقايسه ها، به اينها جهت مىدهيم و آنها را رهبرى مى كنيم.
❛❛ عینصاد
📚 #مسئولیت_سازندگی | ص ۶۸