ادم های بافتن ادم های یافتن
💬آدمهای یافتن/آدمهای بافتن
تا شعری، داستانی یا نوشته ای از او را میخوانی، مست می شوی.
روحت سرخوش میشود
پرده های دلت میلرزند.
اگر در مقام دوستی، معلمی یا حتی عاشقی بایستد دیگران را سرمست کلمه هایش می کند!
اما تا نزدیکش میشوی.
مأنوسش میشوی…
از هندوانه ابوجهل، تلختر…. و از خار مغیلان، زهرآگین تر است.
✋نسبتی میان او و نوشته هایش… حرفهایش… و کلمه هایش
نیست…
او…
رفيق…
معلم…
شاعر…
نویسنده…
و آدمی احساسی نیست… «کلمه باف» است.
روزگار لبالب از آدمهای کلمه باف شده. آدمهایی که حروف الهی را یافته اند… اما در حصار «بافتن»، محبوس کردهاند. برای آدمهای کلمه باف حتى خدا… اهل بیت(ع)… شریعت…. طريقت… هنر… همدردی و همهٔ مفاهیم دیگر کلمه هایی «بی وزن و مستخدم»اند.
🚫مراقب کلمه بافان باشیم… که حروفِ «چرندبافی»هایشان نشویم.
#سید محمد سادات اخوی
آدمهای مختصر!
آدمهای مختصر!
در زندگی همهء ما، دوستی؛ دوست داشتن و ارتباط(هر ارتباط انسانی)، رشتهٔ پنهان ربط ما به هم است.
گاهی انتخابی «درست و گاهی اشتباه» میکنیم (گاهی هم انتخاب نمیکنیم، دست پنهان مقدرات سر راهمان قرار میدهد) با کسی یا کسانی وارد رابطه ای از رابطه های زندگی می شویم.
کمی پیش میرویم!
و ناگهان و به شیوه ای شوک آور… یا در دوره ای طولانی میفهمیم که اشتباه کردهایم.
یکی از بدترین اشتباهها انتخاب «آدمهای مختصر» است…
آدمهایی که فکر میکنی بخشی «رشید» و پنهان دارند که تو باید غرق لذت کشف» آن بخش بشوی…
اما خیلی زود میفهمی که اشتباه کرده ای. میفهمی که پایین ترین سطح هدفهای بلند تو، اوج تمنای کوتاه آنان از زندگی است…
میفهمی که تو… پس از سالها دویدن، آموختن، عشق ورزی و شور «رُشد (اوج گرفتن)»، هنوز در تمنای «پهناوری اقیانوس رسیدن»ی…
اما آنان به همان نیم متر در نیممتر برکهٔ «داشتن»، خوشاند.
اینها مهم نیستند…
آدمهای مختصر هم آدماند…
گیر قصه اینجاست که موقع جلوآمدن و معرفی، نمای اقیانوس دارند.
عزیز… از آدمهای مختصر فاصله ای أمن بگیر!…
به نخستین برکه بزرگتر که برسند دریای روحت را مرداب میکنند…
میپوسی…
و از غصه «جاخوردن، دق میکنی!
✍️سیدمحمد سادات اخوی
✅وای از این تلنگرهای عالم توحید! همه اینها تلنگرند، تا بدانیم در پهنه بیکران هستی، فقط خداست که خواستنی است، و فقط اقیانوس بیکران وجود اوست، که دائما در جوش و خروش و موج زدن است..
از هر انچه برکه، رخت باید بر بست!
فکر را دریا کن!
فکر یک دریا باش! ای تو یک دریادل!
باران
*سَفر* یعنی اینکه تو با دیدنِ یک درخت احساس کنی برای اولین بار است آن درخت را میبینی. وگرنه اینهمه خَلبان و راننده شب و روز از جایی میروند به جای دیگر. هیچ درختی براشان تازِگی ندارد. این که سفر نیست.
سفر یعنی دور شدن از یکنواختی. وسعتِ دید نسبت مستقیم دارد به بُعد مسافت؛ هرچه دورتر، وسعت دید بیشتر. و من این را پیش از سفر نمیدانستم…
سفر یعنی اینکه وقتی صبح از خواب بیدار شدی تعجب کنی، و از خودت بپرسی من اینجا چه میکنم؟!
👤#عباس_معروفی
🌱حیف چکمههای کودکیام را گم کردم. به یاد سه ماه پربارانی پاییز سالهای کودکی…این هوای بارانی، هوای پیادهروی در باران است.
نیازمند احیاییم...
دیدار میکنیم… اما در بهت….
گفت و گو میکنیم… پایانش بهت است…
مهمترین نکتهها را میگوییم… اما باز مبهوتیم…..
حتی شادیها و غمها گرفتار بهتاند.
اگر موعودی در کار نبود، عالم چه محیط بیفایده سردی میشد.
اگر ظهور «او» نباشد، شوکی به احیای این همه «دم سردی»، نخواهد رسید.
ما همه نیازمند احیایی شتابانیم!
سادات اخوی
.
تولید قدرت برای ایران یا اسرائیل؟
رها کن
بحث نکن! رها کن!
به اندازه کافی کتاب خوانده، شعر و ادب را هم میشناسد، منطق را هم میفهمد!
چیزی که نمیخواهد بفهمد, این است که باید بفهمد».
پس اگر تا فردا و حتی تا اخر دنیا هم بحث کنی.
کاری را میکند که خودش میخواهد.
رها کنیم اینجور ادما را….همه چی را به گند کشاندن! خودِ بنبست هستند…
احترام به خود
هر کسی ممکن است درگیر یک رابطه ناسالم شود حتی افراد سالم و آگاه!
شجاعت ترک کردن یک رابطه ناسالم نوعی احترام به خود و مراقبت از خود است.
لزومی ندارد هر رابطه ای را تا پایان ادامه دهیم
یا بخواهیم درستش کنیم.
بعضی روابط فقط برای این هستند که به ما نشان دهند کجای زندگیمان باید حد و مرز بذاریم.
وقتی رابطه،به جای پناهگاه به باری روی دوشمان تبدیل میشود. خرد در این است که بفهمیم چه زمانی باید رها کنیم.
افراد سالم را نه به خاطر اینکه اصلا وارد روابط بد نمیشوند؛ بلکه به خاطر تشخیص سریع مشکل و ترک قاطعانه و محترمانه ی رابطه میتوان شناخت.
آلن دوباتن