موضوع: "انتظار"

پلان B

🔸 «خانم دکتر آلکساندرا هیوز که کارشناسی رشته زیست‌شناسی سلولی مولکولی خونده و به تازگی دکتری‌شو در رشته علوم اعصاب گرفته بود، برای موندن در محیط دانشگاه، برای یه دوره فوق‌دکتری اقدام و به مصاحبه دعوت میشه.

آلکساندرا خودش رو مشتاقانه برای سوالات مصاحبه حول موضوعات علمی آماده میکنه، منتها سرگروه مصاحبه سوال متفاوتی ازش میپرسه “اگه نتونی کاری تو دانشگاه پیدا کنی، برنامه‌ات چی‌ه؟”

این سوال تا روزها فکر آلکساندرا رو مشغول میکنه. “با این مدرک دکترا، پلان B من چی می‌تونه باشه؟”

🔹 اول توی لینکدین میره و خیلی از مشاغلی که میتونه با توجه به تجربیاتش در آزمایشگاه، برنامه‌نویسی و حتی نوشتن بدست بیاره جستجو میکنه، حدود ۵۰ صفحه تو مرورگرش باز میکنه، اما هیچکدوم از اونها حس خوبی بهش نمیدن. همه‌ صفحات رو میبنده و به صورت بنیادی‌تر به خودش فکر میکنه.

به این فکر میکنه که تو دوران تحصیلش چه چیزی در مدرسه و دانشگاه بوده که بیش از همه ازش لذت میبرده. به خاطر میاره که در دوره کارشناسی همیشه به مرکز رفع‌اشکال دانشکده ریاضی میرفته تا به دانشجوهایی که تو حل هر نوع مساله ریاضی مشکل داشتن کمک کنه. و یا در دوره تحصیلات تکمیلی، علاقه زیادی به اندازه‌گیری پدیده‌های بیولوژیکی داشته. در واقع به این نتیجه میرسه که بیش از کار کردن در آزمایشگاه، علاقه بیشتری به اعمال تکنیک یا تحلیل و دسته‌بندی نتایج داشته. بنابراین به اون ایده‌ای که دنبالش بوده میرسه؛ “کمک به محققان و دانشمندان رشته‌های مرتبط با خودش از طریق آمار و بررسی داده‌ها".

🔸 برای اینکه تو پلان جدید بتونه کارآمدتر باشه، در کنار فوق‌دکتری تو دوره پاره‌وقت ارشد رشته آمار هم ثبت نام میکنه تا مهارت تحلیلی خودش رو افزایش بده‌.

🕊 حالا که احساس میکنه اون چیزی رو که واقعا دوست داشته پیدا کرده، دوباره یه سری به لینکدین میزنه و این دفعه با فکری شفاف‌تر به دنبال شغل میگرده. شرکتها پیشنهادات خوبی بهش میدن و از همکاری با فردی با سواد علمی بالا و مهارتهای آماری استقبال میکنن.

🔹 آلکساندرا در حال حاضر به عنوان تحلیلگر ارشد آمار زیستی Senior Biostatistician در شرکت Westat مشغول به کاره.

📌 پ.ن. موفقیت تحصیلی صرفا یک یا دو مسیر مشخصی نداره. شاید بعضی جایگاه‌ها از جنبه “سنتی” جذاب باشن ولی دیگه این افکار قدیمی شده! برای مفید بودن، تقویت و ایجاد امنیت مالی و صد البته رسیدگی کافی به امور شخصی کاری رو انتخاب کنیم که هر روز ما رو با اشتیاق از خواب بیدار کنه و در همه‌ی حالات روحی پناهگاهی امن برای مشغولیت باشه.»

#دانشگاه #آموزش_عالی 

#هدایت_تحصیلی #مشاوره 

برگردان به فارسی از امید کوکبی: صفحه اینستاگرام

باطل‌گر نقشه شیطان

حضرت زهرا(س) با دفاع از ولایت نقشه شیطان را باطل کرد

🔹ما از حکایت روضه‌ها و مصائبی که بر حضرت زهرا “س” وارد شد، زیاد شنیده‌ایم؛ از غصب فدک، از ماجرای درو دیوار، از ظلم به ولایت امیرالمؤمنین “ع"، همچنین از جایگاه او به‌عنوان همسر علی‌بن‌ابی‌طالب و نقش بی‌بدیل ایشان به‌عنوان «ام‌الائمه» نیز شنیده‌ایم؛ اما کمتر فراتر از این رفته‌ایم تا جایگاه حضرت سلام‌الله‌علیها را در ارتباط با شیعیان و نقش ویژه‌ی ایشان در خارج‌کردن عالم از ظلمت نار بدانیم و بشناسیم.

🔹از قول رسول خدا “ص"  در حدیث معراج این‌گونه نقل شده است: «سمیت فی الأرض فاطمة لأنها فطمت شیعتها من النار وفطم أعداءها عن حبها»؛(١) [او] در زمین «فاطمه» (جداکننده) نامیده شده است؛ چون پیروان خود را از آتش جهنم جدا می‌سازد و دشمنان او از محبتش جدا مانده‌اند.

🔹حقیقت این است که «نور» همراهی با ولایت و «نار» جدایی از ولایت امیرالمؤمنین “ع"  است. اینکه ما شنیده‌ایم حضرت بر در خانه‌ی انصار و مهاجر می‌رفتند تا با تبیین و روشنگری آنان را به ولایت ولی خدا دعوت کنند، در راستای نقش خاص ایشان در ارتباط با شیعیان بوده است تا آنان را از ظلمت «نار» به «نور» ولایت برسانند؛ ولایتی که با تبعیت از روی میل و رغبت، انسان را از دنیای دنی به اوج رشد و تعالی می‌رساند.

🔹آنچه در سقیفه رخ داد، طرح شیطان برای انحراف بشر و گسترش نار روی زمین بود که حضرت فاطمه “س"  با دفاع از ولایت نقشه‌ی او را بر هم زدند و طرح او را ابتر گذاشتند.

🔹اگر طرح شیطان گسترش فساد در زمین و هلاکت حرث (زنان) و نسل است، حضرت فاطمه به‌عنوان عنصر شجره‌ی طیبه‌ی ولایت، طرح کوثری را در عالم درانداخت؛ نسلی که به‌عنوان ثمره‌ی فؤاد او هدایت انسان به قله‌های کمال را به‌عهده دارند.

🔹اگر طرح شیطان قطع پیوند مردم از ولایت و قطع رحمی بود که با فساد فی الارض ملازم است، طرح او در باطل‌کردن این کید شیطان به‌عنوان سیدة نساءالعالمین، زوجیت با حضرت علی علیه‌السلام شد که کفو و همتای او بود و با طهارتی بی‌بدیل، سلسله‌ی ارحام طیبه و اصلاب شامخه‌‌ای را که از حضرت آدم و حوا آغاز شد و تا آخرین مولود این نسل طیب ادامه پیدا کرد، ادامه داد.

🔹اگر طرح شیطان القای فساد و شر در قلوب انسان‌هاست، او با مبارزه‌ و هدایت دائم بر در خانه‌ی انصار و مهاجر رفت تا با قول حسن آن‌ها را به ولایت حقه‌ی امیرالمؤمنین دعوت کند.

پی‌نوشت:

۱- معانی الاخبار، ص ۳۹۶، ح ۵۳.  

✍ مهدیه منافی

#ولایت_مداری

#فاطمیه

✅ کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست

🌐 @strategistladies

طناب

با این‌که سعی کرده بودم زودتر از همیشه به کلاس برسم اما باز شاگردانم و زودتر تو حیاط نشسته بودند!

گفتند خانم بریم تو‌ کلاس؟

گفتم: نه!

صبر کنید من برم بعد شما بیایید!

رفتم تو کلاس و در رو بستم!

طناب رو از کیفم در آوردم و وسط کلاس انداختم!

در رو باز کردم و گفتم سلام سلام بفرمایید!

بچه ها از روی طنابی که دیده یا ندیده بودند رد شدند و به صندلی ها تکیه دادند!

کمی که از کلاس گذشت گفتم بچه ها نپرسیدید این طناب برای چی اینجا افتاده؟

خم شدم و سر طناب رو تو دستم گرفتم و پرسیدم

بچه ها ماهیت این طناب الان که تو دست منه با اون زمان که روی زمین افتاده بود چه تغییری کرده؟

این طناب همون طنابه!

اما …

حالا که یه سرش تو دست منه چه چیزی درش عوض شده؟

چه احساسی به شما میده؟

انگار روی طنابی که یه گوشه افتاده نمیشه حساب باز کرد اما

وقتی دست شماست ما شاید دلمون بخواد اون سمت دیگه ی طناب رو‌ هم تو دست بگیریم!
طناب به دست به سمت تخته رفتم و نوشتم:

«حبل»

گفتم بچه ها می دونستید در زبان عرب حبل به معنای ریسمان نیست!

بلکه به ریسمانی میگن که یک سر اون دست کس دیگری ست!

و وقتی میگیم حبل الله

یعنی …

ریسمانی از بلندای آسمان برای همه ی ما به سمت زمین کشیده شده که..

که یک طرفش در دستان قوی ترین، داناترین و مهربون ترین کس در این عالمه!

بعد …

ما این ریسمان رو نمی گیریم و به ریسمان های دیکه ای چنگ می زنیم!

ریسمانی مثل علم مون، پول مون، زیبایی مون، شهرت مون، قدرت مون، حتی خانواده مون، دوستانمون!

یعنی اگر تو زندگی احساس خطر کنیم و دنبال طنابی باشیم که ما رو بالا بکشه و نجات بده حتما روی یکی از اینها حساب باز می کنیم!

غافل از اینکه

اینها همه مثل طنابی بودند که کف کلاس روی زمین افتاده بود!

طنابی که به جایی وصل نبود!

چه علم ها که به دست الزایمر سپرده شدند!

چه شهرت ها که به نفرت رسیدند!

چه مال ها و‌ جمال ها که به آنی نابود شدند!

اما

چرا من نمیگیرم طنابی رو که اون طرف عاشق ترین کس نسبت به من ایستاده؟

چرا اصلا … نمی بینم این طناب رو؟

یا…

چرا با اینکه این طناب رو تو دستم محکم فشار میدم شک می کنم بهش؟

و از خودم می پرسم یعنی اون سمت طناب کسی هست؟

یعنی خدا اونقدر من رو دوست داره که نجاتم بده؟

و من …

من حقیر ناچیز …

این روزها میگم …

یعنی خدا اونقدر من رو دوست داره که از دست خودم و منیت هام 

از دست کمبودها و بدفهمی هام نجاتم بده؟
بعد خجالت زده بغض می کنم و میگم:

مگه تا حالا نداده؟!
در این دریای طوفانی جانم…

چنگ بزن به این طناب!

طناب رو بگیر و پله پله بالا بیا!

#به_قلم_ندا_اسدی

تعریف عشق

‏یه تعریف خوبی هم جناب #نزار_قبانی کرده 

از عشق، میگه عشق یعنی :

بین او و دیگران از چند جهت فرق بذاری، 

«حدیثاً و شعوراً و اهتماماً».
اول:نوعِ کلامت با او فرق کنه از دیگران.

دوم:احساست به او منحصر به فرد باشه، 

و سوم: که به نظرم از همه مهم‌تره، «توجه».

دستوری برای ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه

#شرح_دعای_هفتم_صحیفه

#استادصمدی_آملی 

در کتاب مفاتح الغیب در مفتح یازدهم شماره ۸۱ صفحه ۸۵۰ ما عبارتی را آوردیم تحت عنوان(تفضل یا عزیزی هذا امامك زین العابدین علیه السلام و دعائه و هو الدعاء السابع من الصحیفه السجادیه).

منتها از اینکه در ابتدایش آوردیم (لطف کن ای عزیز من) با این جمله اشاره داریم به نکته ای از هزار و یک نکته استادمان حضرت علامه حسن زاده آملی(روحی فداه) که ایشان در نکته ۴۳۳ هزار و یک نکته فرمودند که سوره یس و دعای هفتم صحیفه سجادیه، حالا آنجا برای یک امری ایشان مطرح فرمودند که الآن عنایت میفرمایید که مرحوم جناب محدث قمی از سید بن طاووس نقل فرمود که برای ایمنی از خطراتی که وجود دارد، از ناحیه حکام به انسان روی می آورد، از ناحیه ضیقی زندگی روی می آورد، کسب و کارش به زحمت میفتد و به تعبیری رونق پیدا نمیکند، و همین جور امور دیگر برای او مشکلاتی پیش می آید، به تعبیری مشکلات نفسگیر، مشکلاتی که شخص واقعا درمانده میشود و نمیتواند آنها را حل کند، این دعای هفتم صحیفه سجادیه را تلاوت کند.  ما ذیل این عبارت مفاتح از مرحوم جناب نراقی راجع به دعای هفتم صحیفه سجادیه یک دستوری را نقل کردیم، حالا خداوند توفیق عطا فرمود؛

مرحوم جناب ملا احمد نراقی دستوری برای این دعا صادر میفرماید، در کتاب شریف خزائن آورده که با تصحیحات و تعلیقات و حواشی حضرت استادمان چاپ شده. حالا طبق این چاپ انتشارت قیام صفحه ۴۱۹، ایشان میفرمایند: (تبدأ به یوم الأحد و تقرا کل یوم عَشر مرات الی ثلاثة عشر یوما) دستور ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه را از روز یکشنبه شروع کنی، که این برنامه مال بین الطلوعین است، در یکشنبه ی هر هفته ای میتوانی شروع کنی، منتها از یکشنبه ی هفته که شروع شد تا ۱۳ روز ادامه دارد، چه بسا یکشنبه دیگری را هم دربرگیرد، کاری نداریم. ابتدایش از یکشنبه شروع میشود تا سیزده روز، آن هم در بین الطلوعین این دعا را ده مرتبه قرائت میکند، همین دعای هفتم صحیفه، منتها در نحوه قرائت این دعا میفرمایند: (کلما تصل الی لفظة یا رب تکرره حتی ینقطع النفَس و تسجد و تطلب الحاجة و قبل الدعاء تصلي عشر مرات على محمد و ال محمد و تقول يا الله اربعين مرة و بعد الدعاء اربعين مرة ولیکن بین الطلوعین بعد صلاة الفجر)

هرموقع در این دعا به کلمه (یارَبّ) رسیدی در طی ده بار، اینقدر تکرارش کن تا نفَس قطع بشود. حالا سه بار شده، چهاربار شده، پنج بار شده، بسته به نفَس شخص است که تا کی نفسش قطع شود، بعد میفرماید (و تسجد وتطلب الحاجة) نفس که قطع شد در جا سجده میکند و طلب حاجت میکند، حاجت خودش را از محضر حق متعال میخواهد، آن حاجتی که این دستور را که نحوه ختم این دعاست برایش میخواند. منتها شرطش اینست كه باید این برنامه در بین الطلوعین بعد از نماز صبح باشد.

چون نماز صبح اول وقت و آخر وقت از لحاظ فضیلت ندارد. از اذان صبح تا طلوع آفتاب هر مقطعی که شما نماز صبح را قرائت کنید، ثوابش همان است، فضیلتش همان است. هیچ فرقی نمیکند. و لذا چه بسا بعضی از دستورات برای بین الطلوعین مربوط به قبل از خواندن نماز صبح باشد ولی این برنامه مال بعد از نماز صبح است. يعنى نماز صبح را میخواند و این برنامه را اجرا میکند. اگر احیانا برنامه ای مربوط به قبل از نماز صبح باشد، مانعی ندارد میتواند آن برنامه را قبل از نماز انجام دهد و نماز صبحش را بعد از آن برنامه بخواند. فقط اگر برنامه طولانی بشود و بخواهد نماز صبح را بعد از آن بخواند و نماز قضا میشود، باید نماز را در وقت بخواند، مثلا آن برنامه را از اذان صبح شروع میکند، اگر برنامه تمام نشد تا نزديک طلوع آفتاب باید نماز صبح را بخواند که در وقت باشد ادا کند، و برنامه را بعد از نماز استمرار میدهد. و لو هم به روز بیفتد. برنامه قبل از نماز واقع شده و لو اکمال نشده، بعد از نماز صبح ادامه دهد، بازهم به حساب همان قبل از نماز صبح است، حالا اینجا که این برنامه مربوط به بعد از نماز صبح است. 

دستور ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه اینست که این برنامه را در هر یکشنبه ای میتواند انجام دهد. آغازش از یکشنبه باشد، نمازش را میخواند و بعد از نماز صبح شروع کند و بسم الله باید هرکارخیری با آن شروع شود که یک دستور کلی است(بسم الله الرحمن الرحیم) میگوید و ده بار صلوات میفرستد به صورت(اللهم صل علی محمد و آل محمد)، ظاهرا (و عجل فرجهم) ندارد. بعد از ده بار صلوات، چهل بار (یا الله) میگوید و شروع میکند به ده بار خواندن دعای هفتم صحیفه از اول میخواند و میرود تا آخر یکبار میشود، هرباری از این ده بار که به کلمه (یارب) رسیده، این (یارب) را تا یک نفَس قطع شود تکرار کند. بعد از اینکه ده بار خواند تمام شد، چهل بار (یا الله) را میگوید و از ختم فارغ میشود.

🌿کانال نجم الدین🔰