صاحب عزای اصلی
به خدا
آه نفسهای غریب تو
که آغشته به حزنی است ز جنس غم و ماتم
زده آتش به دل عالم و آدم.
مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظما
به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم؟
که به جای نم شبنم
بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.
نکند باز شده ماه محرم
که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت؟
به فدای نخ آن شال سیاهت
به فدای رخت ای ماه بیا!
صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی
آجرك الله!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
زندگی و مرگ ما را حسینی قراربده.
توسط رهگذر در15تی1404,زیرمجموعه زندگی, شعر فارسی
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب