دل که تنگ است، برو خانه دوست!

🌺یکی از زیباترین شعرهای فریدون مشیری🌺

دل که تنگ است کجا باید رفت ؟

  به در و دشت و دمن ؟

  یا به باغ و گل و گلزار و چمن ؟

  یا به یک خلوت و تنهایی امن!

دل که تنگ است کجا باید رفت؟ 

 پیرفرزانه من بانگ برآورد 

  که این حرف نکوست 

 دل که تنگ است برو خانه دوست 

شانه اش جایگه گریه توست

سخنش راه گشا  بوسه اش مرهم زخم دل توست

  عشق او چاره دلتنگی توست. 

  دل که تنگ است برو خانه دوست  

 خانه اش خانه توست

 باز گفتم : خانه دوست کجاست؟

گفت: پیدایش کن!

  برو آنجاکه پر از مهر و صفاست!

گفتمش در پاسخ 

دوستانی دارم بهتر از برگ درخت 

که دعایم گویند و دعاشان گویم ، 

یادشان در دل من، قلبشان منزل من!

صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق ! 

تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن ! 

چرخ روزيت هميشه چرخان ! 

نفست داغ، تنت گرم، دعايت با من !

روزهايت پى هم خوش باشد…

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.