رهگذر کوی دوست
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد / کز می جام شهادت همه مدهوشان اند / نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد/ تا نگویند که از یاد فراموشان اند.
آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد / کز می جام شهادت همه مدهوشان اند / نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد/ تا نگویند که از یاد فراموشان اند.
شنبه 02/09/25
نوشتن کار سختیه، خصوصا تا وقتی نتونستی یاد بگیری چطور بنویسی و در چه قالبی.
اما به هر حال برای نوشتن باید قلم به دست بگیری و بر ترسهات غلبه کنی. یادم میاد دوره دبستانم، انشاء نوشتن برام سخت بود، اصلا نمیدونستم چی باید بنویسم تا کلاس سوم راهنمایی…امتحانات ثلث دوم بود، امتحان املا و انشاء داشتیم. یکی از موضوعات درباره تاثیر انقلاب اسلامی بر دنیا بود. من این موضوع را انتخاب کردم که بنویسم. اینجا اتکای من به فیلمهای مستندی بود که درباره نومسلمانان غربی دیده بودم، تعدادی از اونها، علت اسلام آوردنشون را انقلاب اسلامی ایران میدونستند. تاکید اونها این بود که میخواستند بدونند که انقلابی در این عظمت بر چه بستری شکل گرفته و رهبر دینی اون یعنی امام خمینی(ره) این انقلاب را بر چه مبنایی شکل داده و به پیروزی رسونده. پیامها و حرفهای از دل برخاسته اونها بر دل و ذهن من هم نشسته بود و من در انشای خودم این نکته ها را ذکر کردم. خلاصه اینکه انشای جالبی شده بود، طوری که دبیر ادبیاتمون آقای دولتی، با ذوق شروع به خوندن انشای من سرکلاس کرد و به بچه های کلاس تذکر داد که به این انشا خوب گوش بدن. منم که قند تو دلم داشت آب میشد. آخر سر بعد از خوندن انشای من، آقای دولتی در جواب بچه ها که انشا را کی نوشته بود؟ گفت که خودش میدونه!
در هر صورت این تجربه شیرین، منو متوجه این کرد که هر چقدر اطلاعات آدم درباره موضوعی، کافی یا در حد قابل قبولی باشه، در ارائه اون هم کمتر دچار اضطراب میشه. البته اینو هم بگم که ما خونواده اهل مطالعه ای بودیم و همیشه بابام برای ما کتابهای خوبی میخرید ولی موضوعات انشای ما تو اون دوره همون موضوعات کلیشه ای: در آینده میخواهید چکاره شوید؟ تابستان خود را چگونه گذراندید؟ و…. بود و به نظرم اشتیاقی به نوشتن برای من ایجاد نمی کرد.
به هرحال الان که سطح سه حوزه هستم، نوشتن و پژوهش از بهترین و دلنشین ترین علایق من به شمار میره و من این اشتیاق را مدیون اساتیدم در حوزه و خصوصا معاون پژوهشمون خانم لطف ابادی هستم. توفیقاتشون روز افزون و قلمشون پربار…
#پژوهش #انشا #ادبیات #ترس #قلم #نوشتن_که_ ترس_ نداره
یکشنبه 02/03/14
او یک تصویر نیست!این روزها که در آستانه سالگرد رحلت امام هستیم اتوبان ها و معابر تهران پر شده از تصاویری که به نظر می آید تولید کننده سعی کرده یک خلاقیت توییتری به کار ببرد! عکسهایی از امام خمینی را در سطح شهرنصب کردهاند و کنارش نوشتهاند:«ساده زیستی اگر تصویر بود»، «صلابت اگر تصویر بود» و…گمانم اگر نهاد یا سازمانی قصد طراحی یک پژوهش در سطح ملی را داشت تا نشان دهد چرا به وضعیت امروز رسیدهایم؟ چرا ناکارآمدی در لایههای مدیریتی کشور بیداد می کند؟ و…باز هم به اندازه سازمان زیبا سازی شهر تهران نقطه زنی نمیکرد! ماجرا دقیقا از همینجا شروع شد، از اینجا که خمینی را قاب گرفتیم و به دیوار زدیم. از تقلیل یک «مکتب» به «تصویر»! گرامیان خمینی «تصویر» نیست او اندیشه است، مکتب است، سبک زندگیست. اما برای بعضی که الفبای این مکتب را نمیشناسند و او را از پس قاب عکسها شناختهاند، «تصویر» بودنش خیلی بهتر از مکتب بودن است. چرا؟ دلیلش آنقدرها هم پیچیده نیست.تصویر را میشود دستکاری کرد با یک رتوش ساده میشود هر چه میخواهی به آن اضافه و از آن کم کنی، میتوانی هر طور بخواهی او را بازنمایی کنی، آن بخشها که به کارت نمیآید را حذف کنی و با خیال آسوده به قاب عکسی که ساختهای نگاه کنی! اما مکتب…مکتب تو را مجاب میکند، مکتب میزان و محک است. سنگ ترازوست. نقطه سنجش است! پای مکتب خمینی ظالم به این سادگیها از مخمصه خلاص نمیشود، بی عدالتی توجیه ندارد. پای مکتبش فرودست ولی نعمت است، میزان رای ملت است. ساده زیستی ادعا نیست. جمهوریت پای هیچ مصلحتی ذبح نمیشود. به گمانم اگر معیار مکتب او باشد تعداد مدیران ترازش با امروز تفاوت جدی کند، و همین ما را مجاب میکند که با صدای رسا فریاد بزنیم که امام ما یک تصویر نیست!
پ.ن:و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگري قلدرها و جهل تودهها، امروز طفلي تازه پا و وليدهاي است محفوف به دشمنهاي خارج و داخل رحم كنيد. فرازی از وصیت نامه امام
پ.ن: سلام بر او و پیرو صدیق راه او…
✍️هدی محمدی
دوشنبه 02/01/21
ایام شهادت مولی الموحدین، امام متقین، لنگر آسمان و زمین، فصل الخطاب انبیأ، حجتِ آسمان و زمین، شهاب فتح المبین، کیوان مکنون، قبله جهانیان ، استاد سلیمان، تجلی کننده بر موسی، بالا برنده یونس، ترفیع دهنده عیسی، مونس ایوب و رب نوح زمان، ریسمان الله،منجی ابراهیم، معلم خضر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام تسلیت باد…
سه شنبه 01/12/23
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی!
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی!
باز کن پنجرهها را
و بهاران را
باور کن.
#فریدون_مشیری
یکشنبه 01/12/14
🌺یکی از زیباترین شعرهای فریدون مشیری🌺
دل که تنگ است کجا باید رفت ؟
به در و دشت و دمن ؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن ؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن!
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیرفرزانه من بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
شانه اش جایگه گریه توست
سخنش راه گشا بوسه اش مرهم زخم دل توست
عشق او چاره دلتنگی توست.
دل که تنگ است برو خانه دوست
خانه اش خانه توست
باز گفتم : خانه دوست کجاست؟
گفت: پیدایش کن!
برو آنجاکه پر از مهر و صفاست!
گفتمش در پاسخ
دوستانی دارم بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم ،
یادشان در دل من، قلبشان منزل من!
صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق !
تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن !
چرخ روزيت هميشه چرخان !
نفست داغ، تنت گرم، دعايت با من !
روزهايت پى هم خوش باشد…
سه شنبه 01/12/09
چهارشنبه 01/12/03