موضوع: "شعر فارسی"
عیار راستی از زبان جلال الدین بلخی
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که میجوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که میجوشد درون چیزی دگر دارد
نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد
توسط رهگذر در23شه1404,زیرمجموعه شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...صاحب عزای اصلی
به خدا
آه نفسهای غریب تو
که آغشته به حزنی است ز جنس غم و ماتم
زده آتش به دل عالم و آدم.
مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظما
به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم؟
که به جای نم شبنم
بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.
نکند باز شده ماه محرم
که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت؟
به فدای نخ آن شال سیاهت
به فدای رخت ای ماه بیا!
صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی
آجرك الله!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
زندگی و مرگ ما را حسینی قراربده.
توسط رهگذر در15تی1404,زیرمجموعه زندگی, شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...تو مؤلف دل های شکسته ای!
یکی نپرسید چرا نگاه تو پر از طوفان است،یکی نپرسید چرا دلت گرفته؟
چرا قرار نداری؟
چرا سال هاست که نمی پری…
آقای من…
تو مؤلف دل های شکسته ای
مردمان غریب،عاشقان پاپتی
آقا نام تو ما را با هم همدل و متحد می سازد.
ما سینه زنان،سیاهپوشان،هیئتیان و رهروان تو در سراسر تاریخ و به وسعت و عمق معنای شرف و آزادگی،عدالت و حق، رستگار و سرفراز به نام تو هستیم.
تو اسوه،مقتدای حقیقتی…
جانب حق،جانب توست،سمت عصمت سمت توست و سمت رستگاری و عاقبت به خیری سمت توست.
روزی می رسد که همه درباره ی ما شیعیان تو بگویند:«نگاه کنید!آنها وارثان شرف هستند،وارثان حقیقت اند…»
محمدصالح علا
برای دلهای ما کاری کن…با ما که در کمین بلا گیر کرده ایم…
توسط رهگذر در10تی1404,زیرمجموعه شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...خوف و رجا
میان خوف و رجا حالتی است عارف را که خنده در دهن و گریه در گلو دارد
توسط رهگذر در20خر1404,زیرمجموعه شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...بیهودگی
هوالحکیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ…
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.
و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند…
و ما را از بیهوده بودن، بیهوده شدن و موجب بیهوده گشتن دیگران و خودمون
پناه بده…
نه خودمون بیهوده باشیم
نه باعث بیهودگی دیگران بشیم.
.
.
.
عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم…
قیصر امین پور
توسط رهگذر در20خر1404,زیرمجموعه شعر فارسی, تلنگر
ارسال نظر » بیشتر ...یک جرعه چای روضه...
بهتر ز صد طبیب و مداوا و مرهم است
یک جرعه چای روضه ی هر هفته ات حسین (ع) !
صلی الله علیک یا اباعبدالله
#شب_جمعه
توسط رهگذر در08خر1404,زیرمجموعه زندگی, شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...باهار
زمين
در دفتر خاطراتش
نام روزهایی كه
حالش خوب بود را
بهار گذاشت…
توسط رهگذر در18اس1403,زیرمجموعه شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...همه مسافریم!
رفتن و روانه شدن
همیشه با ماست
از موقعیتی به موقعیت دیگر
بین دو انتخاب
هنگام تردید میان دو راه، دو تصمیم
با ماست که انتخاب کنیم به کدامین راه برویم
گاه فکر میکنیم
که رفتن بسوی خدا سختترین کار است
اما ما از میان همین انتخابها به سمت خدا می رویم
اگر راهی که گزینش میکنیم
راه خدایی باشد، رضایت خدا در آن باشد، خدا آن را بپسندد!
ما همیشه مسافریم!
ولی مهم این است که همیشه مقصد ما خدا باشد!
وإنَّ الرّاحِلَ إلَيكَ قَريبُ المَسافَةِ؛ همانا مسافر بهسوی تو مسافتش نزدیک است.
دعای ابوحمزه ثمالی
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
توسط رهگذر در13اس1403,زیرمجموعه خودشناسی، خداشناسی, تاملات, شعر فارسی
ارسال نظر » بیشتر ...