رهگذر کوی دوست
خداوند، در قلوب پاک، ذهنهای روشن و عملهای صالح ظاهر میشود.
خداوند، در قلوب پاک، ذهنهای روشن و عملهای صالح ظاهر میشود.
جمعه 03/11/26
اعوذ بالله…
گاهی آدمیزاد
انچنان سقوط ازاد میکند،
که شیطان هم انگشت تحیر به دندان میگیرد.
سرعت سقوط خود را کم کنید…
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
#کوتاهـنوشت
🖋️سیدکاظمی
جمعه 03/11/26
پنجشنبه 03/11/25
#بازنشر
♦️این متن را به مناسبت نیمه ی شعبان حتما بخوانید و همراه با فایل زیر آن منتشر بفرمایید♦️
بیچارگی و فلاکت و بدبختی ما از آن جایی آغاز شد که دچار قرائتی از هستی شدیم که بالکل منفک از مدارهای غیبی است.
به عبارت دیگر با عالم دنیا مستقلا مواجه شدیم و از کارکرد عالم امر و غیب و تاثیر شگرف آن بر ماهیت دنیا و مولفه ی زندگی زمینی غافل گشتیم.
مجال این بحث اینجا نیست اما یادمان نرود که ابلیس دشمن قسم خورده ی چشم باطن انسان و مانع رسیدن او به فهم عمیق و بهره وری حقیقی اش از ساحت هستی است،فلذا باید علی الدوام متذکر باشیم که کلید اعظم گشایش انسان برای رسیدن به مقام ولایت اللهی حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء که باطن هستی و غیب اعظم آخرالزمان می باشد،دعا و دعا و دعا است.
♦️دعا حقیقتی است که امیرالمومنین علی علیه السلام درباره ی آن می فرماید: الدُّعاءُ أنفَذُ مِنَ السِّنانِ الحَديد(دعا در اثر کردن،کاری تر از نیزه ی آهنین و برنده است/اصول کافی).
پس شاید یا ما دعا نمی کنیم و یا شاید درست و از روی اضطرار رو به ساحت حق تعالی نمی بریم.
در روایت از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمود: هَل تَعرِفونَ طولَ البَلاءِ مِن قِصَرِهِ؟ قُلنا: لا، قالَ: إذا الْهِمَ أحَدُكُمُ الدُّعاءَ عِندَ البَلاءِ فاعْلَموا أنَّ البَلاءَ قَصيرٌ
آيا طولانى بودن بلا را از كوتاه بودن آن باز مى شناسيد؟ عرض كرديم:خير. فرمود: هرگاه به يكى از شما در بلا و گرفتارى، دعا كردن الهام شد، بدانيد كه بلا كوتاه است (و به زودى رفع مى شود)/مکارم الاخلاق)
حال که به قلب تمامی گرفتاران و اسیران عالم الهام شده است که علاوه بر تمام تلاش ها باید در دریای دعا غرق شوند، مسئله اینجاست که آیا ما در دعا برای ظهور به اضطرار حقیقی افتاده ایم یا خیر؟
♦️بسیاری از ما ولعی که در خواندن ختم واقعه ای که دوشنبه ی اول ماه باشد را در خویش یافته ایم و دیده ایم که برای رسیدن به حوائج دنیوی مان چه پشتکاری از خویش نشان می دهیم.وای بر ما که می دانیم برای امر ظهور، چشم ازل و ابد به شیعیان این زمانه دوخته شده است تا ببیند چه می کنند و ما در دعا کردن مضطر نگشته باشیم.
♦️دعا حالتی قلبی است که باید در انسان به وجود آید تا به درگاه استجابت برسد و البته هنگامیکه تمام همت ما مشغول خویش و دنیای خیالی اطرافمان گشته باشد طبعا دیگر اضطراری برای ظهور در خویش نخواهیم یافت.
♦️راهکار چیست؟
خدا رحمت کند مرحوم ملاحسینقلی همدانی را که برای ترقیات عالیه معتقد به پرواز کردن نفس با دوبال ذکر و فکر بوده است.
فکری که مورد نظر ایشان بوده حاوی ظرائفی است که در این خطوط مجال صحبت از آن نیست و از اصول طریقه ی معرفت النفس است.
اما ایشان ذکر را تقسیم به ذکر لفظی و عملی می کرده اند.ذکر عملی را نیز تقسیم به چند امر نموده.اما در راس آن از مراقباتی سخن گفته است که مهم ترین آنان انجام واجبات و ترک محرمات است.
♦️آنچه باقی است ذکر لفظی است که در این نوشته قصد بر تمرکز روی ذکر لفظی خاص برای خرق پرده های غیبت توسط تک به تک شیعیان است.
ما واماندگان و بیچارگان چاره ای نداریم که باور کنیم باید در دعا به الحاح و اصرار و اضطرار بیفتیم.
در کربلا دعوت کنندگان سید الشهداء سلام الله علیه او را به گودال قتلگاه کشاندند و در قرن چهاردهم امثال نویسنده امام زمانشان را با اعمال و غفلت در قعر سیاهچاله و زندان های آهنین محبوس کرده و دل خوش به آن بودیم که از موثران در امر فرج باشیم.
حاشا و کلا.
♦️پیشنهاد می کنم از روز نیمه ی شعبان تا صبح عید فطر و پس از آن هر هفته جمعه ها دعایی را بخوانیم که در آن شاهد اصرار و الحاح شگفت انگیز و کم سابقه ای از طرف خواننده ی دعا نسبت به امر ظهور می باشیم.
این دعا معروف به دعاء در زمان غیبت امام زمان علیه السلام و در ملحقات مفاتیح الجنان موجود و به متن زیر پیوست گشته است که نائب اول امام عصر عج آن را املاء فرموده و سید بن طاووس عنایت بسیاری به آن دارد.
♦️کافی است شما این دعا را یک مرتبه با دقت و با توجه به معنای آن بخوانید،سپس متوجه خواهید شد که ما در الحاح و اصرار و استقامت در امر دعا برای ظهور تا چه اندازه کوتاه قد و بی جربزه و حقیرانه برخورد کرده ایم.
این دعا برای خواننده خواص شگفت انگیزی دارد که موانست چهل روزه ی آن و یا تدوام بر آن پرده از راز سر به مهر آن برای اهلش بر خواهد داشت.
بعضی از اهل معنا این دعا را چهل روز می خواندند و با آن استاد حقیقی سلوکشان را می یافتند،ان شاءالله ما و شما آن را پی گیرانه بخوانیم و مراقبات عملی را ضمیمه ی آن گردانیم تا ان شاءالله به برکت این دعای سراسر شگفتی در این سال پرده از چهره ی مهدی فاطمه سلام الله علیهما کنار بزنیم که امر ظهور امام عصر عج در اختیار ماست.
♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
@m_h_esfahani
چهارشنبه 03/11/24
سه شنبه 03/11/23
انسان به دلیل برطرف ساختن نیازهای خود و از از انجا که موجودی اجتماعی است، ناگزیر از ارتباط با سایر انسان هاست. این ارتباط، بر روح انسان نیز تاثیر و تاثری دارد. گاه فرد بگونه ای تحت تاثیر طرف مقابل قرار می گیرد که تصویری خیالی از او در ذهن خود می سازد. خصوصا اگر آن فرد در بخش هایی از زندگی اش انسان موفقی باشد. این موفقیت ها می تواند در نگاه مخاطب موثر بوده و چهره ای بدور از خطا یا کم خطا در خیال فرد ترسیم کند.
اما از انجا که انسان برای رسیدن به توحید و موحد شدن، باید از این تلاطم سرای دنیا عبور کند، همین خطای ذهنی او میتواند، در تصور وی به مانند بُتی باشد که انسان ناخودآگاه ان را تقدیس کند. ولی خداوند متعال بنا بر ذات هدایتگری خود، همواره این بُت ها را بگونه ای در ذهن انسان می شکند تا در کشاکش این شکستها و ریزشها او را از اسیر شدن در این بتکده خیالی بیرون بکشد.
بنابراین اگر ناخودآگاه شیفتهی کسی شدید، ولی در عبور ثانیه ها و دقایق و روزها و لحظه ها، بنا بر حوادثی، این بت خیالی در ذهن شما شکسته شد، ان را فضل الهی به شمار بیاورید و دل به هدایت الهی بسپارید که آن حوادث، چونان تبر حضرت خلیل بوده اند که بر هیکل بت ذهنی شما فرود آمده اند.
رباب سیدکاظمی
سه شنبه 03/11/23
تا همیشه شکرت.
به خاطر ملاقات بعضی آدمها.
تموم شدن برخی رفاقتها، به بن بست خوردن خیلی از احساسات، بابت خیلی از نشدنها، تحقق و ممکن شدن خیلی از محالات، بابت بسته بودن خیلی از دربها و باز
شدن بسیاری از راهها که به ذهنمان هم خطور نمیکرد. برای خیلی از چیزهایی که ما نمیدانستیم و تو میدانستی. بابت شوقها و امیدها🌱
برای رزقهای ناب و محبوب.
برای چشیدن طعم ابتلائات و کنار رفتن پرده ها از پیش روی چشمهای انسان. برای رفتنها و رسیدنها.
برای مهربانی و لطافت دستهایت، برای همهی اجابتها.
برای برق زدن چشمها از شدت ذوق. برای نزول باران بر وسعت خاک. برای دوست داشتنها، نجواها زمزمه کردنها، برای زندگی و مرگ.
بابت تحمل دردها.
بابت اینکه ما را میشنوی.
و بابت آنکه برای ما خدایی میکنی از تو ممنونیم.
نویسنده:ناشناس
دوشنبه 03/11/22
برای ما انسانهای معمولی، رسیدن به چهل سالگی، اغلب مقارن با پیدایش تغییراتی در چهره، رنگ مو، ظهور چین و چروکهای ریز و درشت بر چهره، یا دردهای مبهم در استخوانها و بدن و یا بالا رفتن چربی و فشار خون و دیابت است. البته نه لزوما برای همه، بلکه برای کسانیکه سبک زندگی درستی نداشته اند، این تغییرات بیشتر به چشم می آید.
اگر از آن دسته زنانی نباشید که بگویید سفیدی موی ما، ارثی است، حتما شما هم سختیهای زندگیتان را همچون دستهای از گیسهای به هم بافته، در پشت سرتان، محکم با گیرهای جمع کرده اید! ولی دیگر چهل سالگی رسیده است! الان با رسیدن به چهل سالگی، دیگر نمیتوانید ان سپیدیهای نامنظم پنهان در رنگ تیره موهایتان را مخفی کنید. شاید چاره موقت ان، رفتن به آرایشگاه و رنگ کردن موها باشد؛ ولی چهل سالگی دیگر همه چیز را لو میدهد، خودش زبانی می شود برای آنچه بر شما گذشته!
رسیدن به این سن، یعنی تو در زندگیت، تجربیاتی داشتهای، شادی و غمهایی را از سر گذراندهای، پستی و بلندیهایی را طی کردهای. زمین خوردهای! اما دست به زانو گذاشتهای، یاعلی گفتهای و بلند شدهای، که دشمن شاد نشوی. دلبستگیها و دلشکستگیهایی داشته ای! اشک ها و لبخندهایی داشتهای! خلاصه اینکه، الان با کوله ای از تجربیات تلخ و شیرین بر دوشت، به قله چهل سالگی رسیده ای. سفر نفسگیری بوده؛ ولی حالا که به این سن رسیده ای، چه میخواهی بکنی؟ از این به بعد هم همین روال را در پیش بگیری؟ آیا در همه این سالها، در کشاکش این تجربیات، فقط به فکر دنیای خود بودهای؟ برای خودِ ابدیات چه کردهای؟
بیشتر ما آدمها، با رسیدن به این سن، البته اگر متوجه آن شویم_ ان هم در این زمانه که مشکلات اقتصادی و رنگارنگی دنیا و سرگرمی ها، دزد توجه ما به مسائل مهم و حیاتی شده اند_ شاید نگاهی به داراییهای مادی خود بیاندازیم، ببینیم چقدر کار کردهایم، چقدر درامد داشته ایم، این درامد را سرمایه گذاری کرده ایم یا به باد داده ایم؟ برای فرزندان خود چه کرده ایم؟ آیا به فکر سامان انها هستیم یا نه؟ و دغدغه های این چنینی… البته کار اشتباهی نیست؛ ولی نکته اینجاست که این تمام ماجرا نیست.
در روایتی از رسول خدا آمده است: «چون مرد به چهلسالگی رسد و خیرش از شرش بیشتر نباشد؛ شیطان بین دو چشمش را ببوسد و گوید: این چهرهاى است که رستگار نگردد.» ورای تلخی که پشت این روایت نهفته و آن هم برای ایجاد تنبه و آگاهی در انسان بوده است، روایت گویای دو نکته مهم است:1. اهمیت چهل سالگی. 2. لزوم حسابرسی به خود. در منابع دینی، سن چهل سالگی، سن کمال عقلی انسان است، و به نوعی قله کمالات او محسوب می شود. رسیدن به این سن، شروع دوره پختگی و اتمام دوره جوانی و ورود به میانسالی است. گذر از چهل سالگی، یعنی ورود به سراشیبی عمر و لزوم توجه به داشته های معنوی و محاسبه نفس و آمادگی برای سفر آخرت. در واقع مضمون این روایت و روایات شبیه به آن، اخطار به مؤمنان است، تا تلاش کنند و متوجه گذر عمر بوده، آن را به بطالت نگذرانند، به دیون الهی که بر گردن آنهاست توجه کنند و قبل از رسیدن به چهلسالگی حساب خود را تسویه کنند؛ چون زمان به شدت در حال گذر است و در سراشیبی زندگی شاید فرصتی برای جبران بدیها و انجام خوبیها به دست نیاید.
پایان چهل سالگی و ورود به صبح چهل و یک سالگی، برای ما تلنگری محکم است. این تلنگر به ما یادآوری می کند که زمان چقدر سریع می گذرد، وقت کم است و کار ناکرده بسیار. اگر نتوانسته ایم تا این زمان، سهم بیشتری از خوبیها و اعمال صالحه را در کوله پشتی اخروی خود جمعآوری و حفظ کنیم، اگر زاد و توشه ما برای این سفر اندک است و فرصت برای جبران رو به کوتاهی است، الان وقت بیداری است…
چه عمر از سی گذشت و یا که از بیست
نمی شاید دگر چون غافلان زیست
نشاط عمر باشد تا چهل سال
چهل رفته فرو ریزد پر و بال. (نظامی گنجوی)
سیدکاظمی
به قلم خودم
پنجشنبه 03/11/18
“وضو از نگاهی دگر”
💎 از میان همه ی عبادات، وضو گرفتن درخشش دیگری است. ظاهری دارد و باطنی. و اما باطنش؛ چون وجه خود را بشویی، تمام قوای مُدرکه ی خود را که در چهره ات متجلّی است، شسته ای و آنها را از رسوبات احساسات و اندیشه های مخرّب پیشین پاک نموده ای. و آنگاه دست شستن است از هر آنچه که کرده ای. پس نه خوبش را نگه میداری و نه بدش را. همه را به آب می سپاری. و آنگاه مسحی بر سر. این مرکز دریافت های لطیف و آسمانی، و مسحی بر پا، این مظهر اقدام و عمل. با وضو، درون و بیرون به پاکی گراییده هماهنگ می شوند، مجراها باز می شوند و این خیسی و نمناکی، جریان مغناطیس حیات را از سراپای وجودت روان می کند و تو را به زیبایی به کل کامل پیوند می دهد.
بیهوده نیست که گفته اند آن که با وضو بمیرد، شهید مرده است. یک گواه. چه وضو، نوری است که بر قدرت “مشاهده” می افزاید. وضو نشان توبه و بازگشت به حضرت سبحانی است که خود عین پاکی است.
وضو نه فقط یک آیین عبادی صرف، که وجودی زنده و زندگی بخش و کارآمد است و در بسیاری از مواقف سلوک چون زره عمل می کند.
مسعود ریاعی